مقدمه
مالتیپل اسکلروزیس (اماس) به عنوان شایعترین علت ناتوایی غیرترومایی در جوانان شهرت دارد و بار اقتصادی و روانی زیادی برای بیمار، خانواده او و جامعه دارد و همچنین کیفیت زندگی مرتبط با سلامت را بهشدت کاهش میدهد [
1، 2]. میانگین جهانی شیوع آن 33 نفر در 100 هزار است [
3]. اما مطالعات منطقهای که در ایران انجام شد شیوع بسیار بالاتری را گزارش کرد (حتی بیش از 75 نفر در 100 هزار نفر). این شرایط ایران را در جایگاه خطرناکترین کشور آسیا و خاورمیانه از لحاظ ابتلا به اماس قرار داده است [
4، 5]. مطالعات مختلف نشاندهنده افزایش سریع شیوع اماس در ایران، بهخصوص در زنان است [
4،
6].
طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، طب مکمل و جایگزین شامل تعدادی از اقدامات پیشگیرانه، تشخیصی و درمانی است که در پزشکی مدرن جای نمیگیرند همانند گیاهدرمانی، طب سوزنی، ماساژدرمانی و غیره [
7]. امروزه به دلیل اینکه خیلی از مدالیتیهای مبتنی بر شواهد طب مکمل و جایگزین در طب مدرن وارد شدهاند، نام آن به طب مکمل و ادغامیافته تغییر داده شده است [
8].
علیرغم پیشرفتهای گسترده در زمینه درمان اماس، هنوز مشکلاتی همچون عوارض جانبی داروها و عدم اثربخشی این درمانها در تعدادی از بیماران وجود دارد. بنابراین تعداد زیادی از مبتلایان به اماس از طب مکمل و ادغامیافته استفاده میکنند [
9، 10]. دلایل مختلفی برای این استفاده گسترده از طب مکمل و ادغامیافته توسط بیماران، پیشنهاد شده است که تعدادی از آنها عبارتاند از: اثربخشی نسبی طب مدرن، هزینه بالای استفاده از طب مدرن، دیدگاه کلگرایانه طب مکمل و ادغامیافته و دسترسی کمتر به طب مدرن در کشورهای در حال توسعه [
8،
11-13].
استفاده گسترده از طب مکمل و ادغامیافته، اهمیت آگاهی پزشکان از تداخلات دارویی و عوارض جانبی احتمالی درمانهای طب مکمل و ادغامیافته را گوشزد میکند. اما مطالعات گذشته حاکی از این است که تعداد زیادی از بیماران استفاده خود از طب مکمل و ادغامیافته را با پزشکان خود در میان نمیگذارند که این مسئله خطر عوارض احتمالی این درمانها و تداخلات دارویی را افزایش داده و میتواند اثرات جبرانناپذیری را به جای گذارد [
14، 15].
در مطالعهای در ایالات متحده روی بیماران قلبیعروقی انجام شد مشخص شد 35 درصد از بیماران در سال گذشته از طب مکمل و ادغامیافته استفاده کردهاند که در بین آنها زنان، کسانی که محدودیت فعالیت، اضطراب ذهنی بیشتر و سبک زندگی سالمتری داشتند تمایل بیشتری برای استفاده از طب مکمل و ادغامیافته داشتند. بیشترین مدالیته استفادهشده، گروه مکملهای غیرمعدنی و ویتامینی یا درواقع گیاهان دارویی همانند گل گاو زبان، بابونه و غیره بود (20 درصد). میزان عدم افشای استفاده 34 درصد بود که از میان آنها 46 درصد دلیل عدم افشای خود را عدم پرسش پزشک و 9 درصد هم علت آن را عدم استفاده از آن مکمل در زمان مراجعه به پزشک ذکر کردند [
16].
در مطالعهای دیگر در میان کودکان دچار اختلالات تکاملی معلوم شد که حدود یکچهارم آنها از مدالیتههای طب مکمل استفاده میکردند که 42 درصد از والدین آنها این استفاده را به پزشکان خود گزارش نداده بودند. همچنین گزارش شده است استفاده از مدالیتههای طب مکمل در بین زنان، افراد با درآمد بالاتر، دسترسی سختتر به امکانات سلامت و بیماریهای همراه بیشتر بود. مدالیتههای طب مکمل بیشتر به این دلیل استفاده میشدند که طبیعیاند. عدم افشای استفاده در بین زنان، سنین بالاتر، افراد بدون مشکلات عملکردی و استفاده از مدالیتههای غیرمعمول شایعتر بود و شایعترین دلیل این عدم افشا، نپرسیدن پزشک ذکرشده بود [
17].
با توجه به مطالعات انجامشده در مورد استقبال از روشهای طب مکمل و جایگزین در ایران و سایر کشورهای جهان، از جمله در بیماران اماس و اثرات احتمالی آنها بر کاهش خستگی، درد و استرس در این بیماران، منطقی به نظر میرسد که پزشکان عمومی و متخصصان اعصاب باید در مورد روشهای درمانی مکمل و جایگزین اطلاعاتی کسب کنند و تجربیات بیماران خود را با گفتوگو در این زمینه ارزیابی کنند. همچنین تحقیقات بیشتر درباره اثربخشی هر روش توسط پژوهشگران ضروری است. آموزش دانشجویان پزشکی درباره طب مکمل و مکملهای غذایی و گیاهی، به درک عمیقتر از طب مکمل کمک خواهد کرد [
18].
مطالعات گذشته محدوده گستردهای از اعداد را به عنوان میزان استفاده و میزان خوداظهاری در میان بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس و سایر بیماران گزارش کردهاند که این مسئله استفاده از یک معیار استاندارد و یکسان را برای ایجاد امکان مقایسه دادهها، بهخصوص در سطح بینالمللی الزامی میکند. به همین دلیل مرکز تحقیقات ملی طب مکمل و جایگزین نروژ (NAFKAM) یک پرسشنامه استاندارد بینالمللی به نام پرسشنامه بینالمللی طب مکمل و جایگزین (I-CAM-Q) را طراحی کرد. این پرسشنامه در سال 2009 منتشر شد و تاکنون به بسیاری از زبانهای دنیا ترجمه شده است [
1]. تاکنون مطالعهای در ایران برای ارزیابی الگوی خوداظهاری استفاده از طب مکمل و ادغامیافته در ویزیتهای روتین کلینیک طب مدرن انجام نشده است. به دلیل کمبود دادهها در زمینه طب مکمل و ادغامیافته در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس و همچنین نبود دادهای در زمینه میزان اظهار استفاده از طب مکمل و ادغامیافته در میان این بیماران و اهمیت زیاد اطلاع از این دادهها به دلیل آثار جبرانناپذیر احتمالی، این مطالعه با هدف بررسی میزان اظهار استفاده از طب مکمل و ادغامیافته در بین بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس شهر شیراز در سال 1399 انجام گرفت.
مواد و روشها
جامعه و نمونه آماری
این مطالعه یک مطالعه مقطعی مبتنی بر خوداظهاری و تکمیل پرسشنامههای استاندارد بود. شرکتکنندگان در مطالعه از مرکز ثبت اماس فارس که زیر نظر دانشگاه علومپزشکی شیراز است، در بین ماههای فروردین و خرداد سال 1399 انتخاب شدهاند. اطلاعات تمام مبتلایان به اماس در استان فارس که کاندیدای دریافت دارودرمانی شدهاند در مرکز ثبت اماس فارس ثبت شده است و درواقع این مرکز کاملترین مرکز ثبت اطلاعات بیماران در استان فارس است که اطلاعات حدود 95 درصد تمام بیماران اماس استان در آن ثبت است. معیارهای ورود به مطالعه، سن بالای 18 سال و تشخیص قطعی بیماری اماس حداقل یک سال قبل از شروع مطالعه و پذیرش شرکت در مطالعه بود. کسانی که به 2 تماس تلفنی که در 2 روز مختلف گرفته شده باشد پاسخ ندادند یا شرکت در مطالعه را قبول نکرده بودند از لیست انتخاب شده اولیه حذف شدند.
با توجه به عدم وجود مطالعات قبلی و برای تأمین متناسبترین حجم نمونه، شیوع خوداظهاری استفاده از طب مکمل و ادغامیافته حدود 50 درصد در نظر گرفته شد. با استفاده از فرمول کاکرین برای محاسبه حجم نمونه در مطالعات شیوع، و با احتساب خطای نوع اول 5 درصد و دقت اندازهگیری 10 درصد شیوع، حداقل حجم نمونه برابر با 384 شرکتکننده محاسبه شد. برای رسیدن به این حجم نمونه با احتساب 70 درصد پاسخگویی اگر همه شماره تلفنها صحیح باشند، نیاز به انتخاب 577 نفر از میان افراد موجود در ریجستری اماس فارس بود. درمجموع 577 بیمار اماس به صورت نمونهگیری تصادفی ساده از مرکز ثبت بیماران اماس فارس انتخاب شد که که 82 نفر از آنها به 2 تماس مجزا که در دو روز مختلف گرفته شده بود جواب ندادند و 76 نفر هم با شرکت در مطالعه موافقت نکردند. بنابراین از مطالعه کنار گذاشته شدند. درمجموع میزان مشارکت 72.6 درصد بود. برای نمونهگیری و انتخاب تصادفی، از اعداد تصادفی نرمافزار Stata نسخه 12 استفاده شد.
جمعآوری دادهها و ابزار پژوهش
دادههای مربوط به استفاده از طب مکمل و ادغامیافته، خوداظهاری استفاده از طب سنتی و ادغامیافته در آخرین ویزیت توسط پزشک متخصص، دلایل عدم اظهار استفاده از طب سنتی و ادغامیافته، اطلاعات جمعیتشناختی و زمینهای و وضعیت سلامت بیماران جمعآوری شد. دادهها بر اساس پرسشنامه استانداردشده استفاده و بهرهمندی از خدمات طب سنتی و طب ادغامیافته در بیماران مبتلا به اماس جمعآوری شد [
19]. به دلیل کمپلیانس کم گزارششده توسط روش مصاحبه حضوری در تکمیل پرسشنامه در مطالعات قبلی، دادههای موردنیاز با استفاده از یک مصاحبه ساختارمند تلفنی جمعآوری شد. برای انجام مصاحبههای تلفنی 2 مصاحبهگر باتجربه توسط کلاسهای آموزشی و نیز جلسه ایفای نقش آموزش داده شدند و در هر تماس ابتدا مصاحبه گر خودش را معرفی کرده و اهداف مطالعه را برای بیماران شرح داد و سپس از آنها درباره شرکت در مطالعه سؤال شد تا در صورت تمایل در مطالعه شرکت کنند. پس کسب آگاهانه اجازه شفاهی، از بیماران خواسته شد تا به پرسشها پاسخ دهند. از پرسشنامه بینالمللی بررسی شیوع و نحوه استفاده از طب سنتی و مکمل در بیماران مبتلا به اماس استفاده شد.
پرسشنامه
پرسشنامه اصلی در یک کارگروه متشکل از محققان متخصص در بخشهای مختلف ایجاد شده است تا پرسشنامهای با قابلیت استفاده بینالمللی که متعلق به یک سیستم پزشکی، کشور، فرهنگ یا سنت خاص نباشد. پرسشنامه اصلی به زبان انگلیسی و شامل 5 بخش بود. بخش اول پرسشنامه به بررسی ملاقات با ارائهکننده طب مکمل و ادغامیافته میپردازد. بخش دوم راجع به درمانهایی از طب مکمل و ادغامیافته است که توسط پزشکان پیشنهاد میشود. بخش سوم هم در ارتباط با گیاهان دارویی، مکملهای غذایی و داروهای هموپاتیک است. در بخش چهارم به تمرینات خودیار همانند یوگا و مدیتیشن پرداخته میشود و بخش پنجم درباره اظهار یا عدم اظهار استفاده از طب مکمل و ادغامیافته در آخرین ویزیت پزشک خود و علت عدم اظهار آن است. در هر قسمت، تعدادی زیرگروه وجود دارد و برای هر زیرگروه 4 سؤال وجود دارد. اولین سؤال درباره استفاده از آن زیرگروه طب مکمل و ادغامیافته در 12 ماه گذشته است و سؤال دوم به تعداد دفعات استفاده از آن زیرگروه در 3 ماه گذشته پرداخته است. سؤال سوم درباره علت اصلی استفاده و آخرین سؤال از میزان رضایت بیمار از آن زیرگروه پرسیده شده است. هر بخش امکان اضافه کردن زیرگروههای خاص را فراهم کرده است.
ترجمه رو به جلو از انگلیسی به فارسی توسط یک تیم متشکل از یک MD, MPH, PhD متخصص تحقیق در زمینه طب مکمل و ادغامیافته، یک متخصص طب سنتی ایرانی، یک متخصص تحقیقات پرسشنامه و یک مترجم دوزبانه، در مطالعه فرهودی و همکاران در سال 1397 انجام شد. ترجمه رو به عقب از فارسی به انگلیسی توسط یک مترجم دوزبانه دیگر انجام شد و سازگاری مفهومی پرسشنامه با نمونه اصلی آن تأیید شد. برای بررسی روایی پرسشنامه پنل اجماع متخصصین دلفی به کار گرفت شد. اعضای این گروه متشکل از یک اپیدمیولوژیست متخصص در زمینه تحقیقات طب مکمل و ادغامیافته و 3 متخصص طب سنتی ایرانی و یک اپیدمیولوژیست متخصص در تحقیقات پرسشنامه بود. در پایان فاز 1 به دلیل اینکه گروهی از مدالیتههای طب مکمل و ادغامیافته، همانند هموپاتی و طب سوزنی در ایران توسط پزشکان انجام میشد، گزینه پزشک از بخش یک حذف و گزینه طب ایرانی جایگزین آن شد [
1]. سپس برای مناسب کردن آن برای بیماران اماس، 2 سؤال درباره وضعیت بیماری اماس از قبیل طول مدت بیماری و معلولیتهای حاصل از بیماری اضافه شد. در تمام 4 بخش پرسشنامه در قسمت علت اصلی آخرین ویزیت یا استفاده از طب مکمل و ادغامیافته، بخش بیماری مزمن به دو بخش اماس و غیر اماس تقسیم شد. ویژگیهای جمعیتشناختی شامل سن، جنس، محل زندگی، سطح سواد، وضعیت تأهل، شغل و درآمد ماهانه مطابق با اجماع متخصصین به پرسشنامه اضافه شد. 3 سؤال در رابطه با در میان گذاشتن استفاده از طب مکمل و ادغامیافته با پزشک، علت عدم اظهار استفاده و تأثیر این استفاده در کاهش یا قطع داروها به قسمت پایانی پرسشنامه اضافه شد. فاز دوم با سؤالات اضافهشده و حذفشده انجام شد و میزان رضایت مساوی و بیشتر از 70 درصد برای هر سؤال به دست آمد.
مطالعه آزمایشی روی 20 نفر سالم برای ارزیابی روایی پرسشنامه انجام شد. مصاحبه بر اساس استفاده یا عدم استفاده از طب مکمل و ادغامیافته بین 5 تا 20 دقیقه طول میکشید. به دلیل دشواری به یادآوردن تعداد دفعات استفاده از تمرینات خودیار توسط شرکتکنندگان، از عبارات روزانه، هفتگی، ماهانه، کمتر از یک بار در ماه و عدم استفاده، همانند نسخه آلمانی پرسشنامه، استفاده شد. پس از پیشآزمون اصلاحات جزئی برای فهم بهتر تعدادی از کلمات انجام شد. تمام مراحل گفتهشده در بخش پرسشنامه توسط فرهودی و همکاران در سال 1397 انجام شده است.
مشکلات اجرایی مطالعه
ممکن بود تعدادی از شمارههای تلفن بیماران معتبر نباشد. در این شرایط از شمارههای جایگزین استفاده شد. در مواردی ممکن بود بیماران تماس تلفنی را نتوانند یا مایل نباشند پاسخ بدهند. در این موارد در یک نوبت دوم با ایشان تماس گرفته شد. ممکن بود برخی از مصاحبهها تا انتها تکمیل نشود و بیماران از ادامه مصاحبه سرباز زنند. برای این موضوع، حدود 25 درصد حجم نمونه را افزایش داده شد تا پس از جمعآوری داده دچار کاهش توان آماری مطالعه نشویم.
ملاحظات اخلاقی
از کلیه بیماران رضایت آگاهانه شفاهی گرفته شد. با توجه به انجام مصاحبهها به شکل تلفنی، امکان گرفتن رضایت آگاهانه کتبی وجود نداشت. مصاحبهگران در ابتدای تماس خود را معرفی کرده و سپس مطالعه و اهداف و مدتزمان موردنیاز برای شرکت در آن را به بیماران به صورت شفاف و با صبر و حصله توضیح دادند. به آنها اعلام شد که اگرچه این مصاحبه میتواند در مراقبت بیماران اماس کمککننده باشد، ولی در درمان خود ایشان ممکن است کمککننده نباشد و اینکه آنها حق دارند در مطالعه شرکت نکنند و یا اگر در هر زمانی در طول مصاحبه احساس کردند مایل به ادامه مصاحبه نیستند میتوانند بدون هیچ مانعی مصاحبه را به صورت ناقص رها کنند.
تحلیل آماری
پس از جمعآوری دادهها، و ارزیابی کیفیت آنها توسط یک متخصص آمار حیاتی، دادهها در نرمافزار Stata وارد شد. سپس دادهها برای خطاهای احتمالی و ناهمگونیهای ناشی از ورود دادهها بررسی و در موارد لزوم اصلاحات لازم انجام شد. سپس دادهها مطابق دستورالعمل پرسشنامه برای تحلیلهای آماری آمادهسازی شد.
از آمار توصیفی برای توصیف داده استفاده شد. شیوع خوداظهاری استفاده از طب سنتی و مکمل و دامنه اطمینان 95 درصد آن به تفکیک جنسیت و سایر زیرگروههای بیماران برآورد شد. جهت تحلیل دادهها از آزمون کایاسکوئر (جهت سنجش ارتباط بین متغیرهای کیفی) و آنالیز واریانس یکطرفه (جهت سنجش ارتباط بین متغیرهای کمی) و سطح معناداری برابر با 5 درصد استفاده شد.
یافتهها
درمجموع 577 بیمار اماس از مرکز ثبت بیماران اماس فارس انتخاب شدند که 82 نفر از آنها به 2 تماس مجزا که در دو روز مختلف گرفته شده بود، جواب ندادند و 76 نفر هم با شرکت در مطالعه موافقت نکردند. بنابراین از مطالعه کنار گذاشته شدند. درمجموع میزان مشارکت 72.6 درصد بود. نتایج مطالعه نشان داد که شرکتکنندگان اغلب زن (80/4 درصد) بودند و میانگین سنی شرکتکنندگان 26/6±38/43 سال بود. حدود نصف آنها (48 درصد) تحصیلات تکمیلی نداشتند و همچنین حدود نیمی (49 درصد) خانهدار بودند. 215 نفر از بیماران (57 درصد) حداقل یک مورد ناتوانی به خاطر اماس را بیان کرده بودند و میانگین سالهای بیماری آنها از زمان تشخیص تا کنون 2/76±8/03 سال بود. در
جدول شماره 1 به رابطه اظهار استفاده از طب مکمل و ادغامیافته شرکتکنندگان در مطالعه با متغیرهای معیشتیشان پرداخته شده است.
در کل 97 درصد شرکتکنندگان حداقل از یک مورد از زیرگروههای طب مکمل و ادغامیافته استفاده کرده بودند. از میان تمام گروههای طب مکمل و ادغامیافته، داروهای گیاهی و مکملهای غذایی بیشترین میزان استفاده را داشتند (به ترتیب 97 درصد، n=407 و 88/1 درصد، n=369) . پس از آنها به ترتیب تمرینات خودیار (87/56 درصد، n=366)، دیدار با درمانگر (34/4 درصد، n=144)، دریافت طب مکمل و ادغامیافته از پزشکان (6 درصد، n=25) قرار دارند. از میان تمام زیرگروههای طب مکمل و ادغامیافته دعا و ویتامین D بیش از بقیه استفاده شده بودند (به ترتیب 81/3 درصد، N=341 و 73/3 درصد، N=308). تنها دوسوم (65/6 درصد) شرکتکنندگان استفاده خود از طب مکمل و ادغامیافته را با پزشک خود در میان گذاشته بودند که از این میان 245 نفر (89/1 درصد) زن و 64 نفر (23/3 درصد) مرد بودند. افراد دارای درآمد کم، نصفشان (49/8 درصد) حداقل یک ناتوانی را در اثر اماس ذکر کرده بودند و میانگین طول مدت بیماری از زمان تشخیص تاکنون2/14±8/03 بود (
جدول شماره 2 و
3).
در میان 144 شرکتکننده که استفاده خود از طب مکمل و ادغامیافته را در ارتباط با پزشک اظهار نکرده بودند، نبود زمان کافی برای اظهار و عدم احساس نیاز به اظهار کردن به استفاده، (به ترتیب 56/3 درصد، n=80 و 47/9 درصد، n=68) بیشترین عللی بودند که برای این عدم اظهار انتخاب شده بودند. دلایل عدم اظهار استفاده از طب مکمل و ادغامیافته در میان شرکتکنندگان و میزان انتخاب هرکدام توسط آنها در
جدول شماره 4 آمده است.
جهت تحلیل دادهها از آزمون کایاسکوئر (جهت سنجش ارتباط بین متغیرهای کیفی) و آنالیز واریانس یکطرفه (جهت سنجش ارتباط بین متغیرهای کمی) و سطح معناداری برابر با 5 درصد استفاده شد. با آزمون کای 2 بر دادهها، رابطهی معنیداری بین خوداظهاری شرکتکنندگان بر اساس جنسیت در استفاده از طب مکمل و ادغامیافته مشاهده شد. به طوری که زنان بیشتر از مردان اظهار کرده بودند که از طب مکمل و ادغامیافته استفاده میکنند (0001/P=0)، بین تحصیلات و اظهار استفاده از طب مکمل و ادغامیافته ارتباط معناداری وجود داشت. به نحوی که افراد با سطح تحصیلات دانشگاهی بیشتر از سایرین اظهار استفاده از طب مکمل و ادغامیافته کرده بودند (0001/P=0). بین رده سنی افراد شرکتکننده در مطالعه و اظهار استفاده از طب مکمل و ادغامیافته ارتباط معناداری وجود داشت. به نحوی که افراد در رده سنی 20 تا 30 سال بیشتر از سایر ردههای سنی اظهار استفاده از طب مکمل و ادغامیافته کرده بودند (027/P=0). رابطه معناداری بین وضعیت تأهل و اظهار استفاده از طب مکمل و ادغامیافته وجود داشت. به طوری که افراد متأهل بیشتر از مجردها اظهار استفاده از طب مکمل و ادغامیافته کردند (047/P=0). بین شغل افراد موردمطالعه با اظهار استفاده از طب مکمل و ادغامیافته ارتباط معناداری وجود داشت. به نحوی که افراد خانهدار بیشتر از سایر افراد اظهار استفاده از طب مکمل و ادغامیافته کردند (0001/0P=). همچنین بین خوداظهاری بروز ناتوانی بر اثر MS و استفاده از طب مکمل و ادغامیافته رابطه معناداری مشاهده شد. به طوری که بیشتر افرادی که اظهار استفاده از طب مکمل و ادغامیافته کرده بودند، به ناتوانی فیزیکی بر اثر ابتلای به MS دچار شده بودند (0001/P=0).
بحث
نتایج مطالعه حاضر نشان داد در میزان گزارش استفاده از طب سنتی و مکمل توسط بیماران مبتلا به مالتیپل اسکروزیس در سال 1399 بر اساس جنس، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال، سطح تحصیلات و عوارض و محدودیت ایجادشده توسط بیماری تفاوت معناداری وجود داشت (P≤0/05). در کل 97 درصد شرکتکنندگان حداقل از یک مورد از زیرگروههای طب مکمل و ادغامیافته استفاده کرده بودند. از میان تمام گروههای طب مکمل و ادغامیافته، داروهای گیاهی و مکملهای غذایی بیشترین میزان استفاده را داشتند. در مطالعه حاضر، درصد عمدهای از بیماران از روشهای طب مکمل و ادغامیافته در کنار درمان دارویی استفاده کردند که این همسو با مطالعه انجامشده توسط پیامنی و همکاران در بررسی وضعیت درمانهای مکمل در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است که در آن، بیش از ۶۰ درصد از افراد موردپژوهش از روشهای درمان غیردارویی استفاده میکردند و درمانهای غیردارویی در همه موارد به عنوان درمان مکمل و نه جایگزین استفاده میشده است [
18].
یکی از دلایل استفاده بالا از مواد گیاهی میتواند رضایتمندی مردم از تأثیر آن باشد. همچنین شرکتهای داروهای گیاهی این فراوردهها را در دسترس بیشتر مردم قرار میدهند و نحوه استفاده از آنها نیز آسانتر است [
1،
20]. تکنولوژی اطلاعرسانی گستردهتر نیز باعث افزایش استفاده و ترغیب مردم به درمانهای گیاهی بومی است. در این مطالعه، اظهار استفاده از طب مکمل توسط افراد در همه گروههای سنی مورد مطالعه معنادار بوده است که این یافته میتواند به این دلیل باشد که همه گروههای سنی به پیشرفت بیماری و عوارض آن اهمیت میدهند. اما به لحاظ عامل جنسیت، نتایج نشان داد زنان بیشتر از مردان استفاده از طب مکمل را با پزشک خود در میان میگذارند که این امر میتواند به دلایلی همچون استفاده بیشتر این گروه از پیامرسانهای اجتماعی و فضای مجازی و شرکت در کنفرانسها و مجامع طب مکمل و ادغامیافته و حساسیت بیشتر زنان نسبت به عوارض و تداخل این روشها با درمان دارویی رایج باشد؛ چراکه در چند سال اخیر، اطلاعرسانی و تبلیغات در ارتباط با طب مکمل و جایگزین بیشتر شده است [
24-20] همچنین در این مطالعه، بین میزان اظهار استفاده از طب مکمل و جایگزین در بیماران مبتلا به اماس با سطح تحصیلات رابطه معنادار مشاهده شد، اما این باور عموم که افراد با سطح تحصیلات پایینتر، روشهای سنتی و افراد باسطح تحصیلات بالاتر، روشهای جدیدتر را به کار میبرند نیاز به بررسیهای بیشتری دارد.
در مطالعه حاضر، نبود زمان کافی برای اظهار و عدم احساس نیاز به اظهار کردن استفاده، به ترتیب بیشترین عللی بودند که برای عدم اظهار استفاده از طب مکمل انتخاب شده بودند که در تعدادی از مطالعات دیگر نیز به عنوان علت اصلی عدم اظهار بیماران گزارش شده است. در حالی که تعدادی دیگر از مطالعات علل دیگری، همچون سؤال نکردن پزشک درباره استفاده از طب مکمل و ادغامیافته و ترس بیماران از عکسالعمل پزشکان، به عنوان علت اصلی عدم اظهار بیان شدهاند. از این رو استنباط میشود که سبک زندگی و آگاهی بیماران در استفاده یا عدم استفاده از طب مکمل و در جریان قرار دادن پزشک معالج نقش اساسی دارد. پزشکان باید توجه داشته باشند که بسیاری از بیماران استفاده از طب مکمل و ادغامیافته را رد میکنند. به دلیل اینکه نمیدانند آنچه استفاده کردهاند جزء طب مکمل و ادغامیافته هستند. در این مطالعه نیز در ابتدای مصاحبه بسیاری از بیماران اظهار میکردند که فقط از داروهای طب مدرن استفاده میکنند. در حالی که درنهایت تقریباً تمام بیماران حداقل از یک مورد از زیرگروههای طب مکمل و ادغامیافته استفاده میکردند.
نتیجهگیری
یافتههای این پژوهش نشان داد که که شاخصهای سن و تحصیلات و طول بیماری نقش مهمی در خوداظهاری دارد و بابید به آن توجه شود. همچنین اگر هدف، مطالعه عوامل مرتبط با میزان مصرف و خوداظهاری طب سنتی و مکمل است، میبایست علاوه بر سن، تحصیلات، تأهل، وضعیت اشتغال، طول مدت بیماری و آسیبهای طول مدت بیماری و غیره، عوامل دیگری را نیز مورد توجه و مطالعه قرارداد. عوامل مرتبطی که باید در میان سایر عوامل مستعدکننده و توانمندکننده جستوجو شوند. طب مکمل و ادغامیافته، بهخصوص گیاهان دارویی و مکملهای غذایی، به صورت گسترده توسط مبتلایان به اماس استفاده میشود، ولی بیماران این استفاده را به پزشک خود، اظهار نمیکنند. بنابراین پزشکان باید، برای اطلاع از استفاده طب مکمل و ادغامیافته توسط آنها، مزایا، تداخلات و عوارض جانبی این درمانها، سعی در ایجاد ارتباطی بهتر با بیماران خود داشته باشند. کوششی ملی برای آشنایی بیماران با مراکز قانونی ارائهدهنده طب مکمل و ادغامیافته و خطرات مراجعه به مراکز غیرقانونی لازم است. علیرغم دادههای زیاد در زمینه استفاده از طب مکمل و ادغامیافته در بیماریهای مختلف، دادهها در زمینه خوداظهاری بسیار کم است و با توجه اهمیت این موضوع، به دلیل عوارض جانبی و تداخلات بالقوه این درمانها، مطالعات تکمیلی در این زمینه و عوامل مؤثر بر میزان خوداظهاری لازم است.
از محدودیتهای این مطالعه، میتوان به عدم دسترسی به پرونده قبلی بیماران و ارزیابی ذهنی شدت بیماری اشاره کرد. همچنین به دلیل ماهیت مقطعی بودن مطالعه، تأثیر روشهای مختلف طب مکمل و ادغامیافته، مانند مطالعه فرهودی و همکارانش به صورت ذهنی ارزیابی شده است [
19]. محدودیت دیگر این مطالعه این است که رجیستری در 10 سال اخیر تأسیس شده است و فقط اطلاعات بیماران نیازمند به درمان را دارد. به همین دلیل نتایج ممکن است قابل تعمیم به بیمارانی که بیش از 10 سال از طول بیماری آنها میگذرد، نباشد. همچنین کمبود پژوهشهایی که بر اساس مدل و یا چارچوب نظری معتبر و کاربردی به عوامل اجتماعیفرهنگی مرتبط با طب سنتی و مکمل پرداخته باشند، امکان مقایسه نتایج حاصلشده از این پژوهش با سایر پژوهشهای مشابه را با دشواری مواجه کرده است که این مهم از محدودیتهای دیگر این مطالعه است.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه مورد تایید کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی شیراز قرار گرفته است (کد اخلاق: IR.SUMS.REC.1399.149).
حامی مالی
مطالعه حاضر حاصل پایاننامه مقطع دکتریحرفهای نویسنده اول در دانشکده پزشکی، دانشگاه علومپزشکی شیراز، شیراز قرار گرفته است. همچنین دانشگاه علوم پزشکی شیراز از این پژوهش حمایت مالی کرده است (شماره حمایت مالی: 95-01-64-1396).
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در طراحی، اجرا و نگارش همه بخشهای پژوهش حاضر مشارکت داشتهاند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
References
- Campbell JD, Ghushchyan V, Brett McQueen R, Cahoon-Metzger S, Livingston T, Vollmer T, et al. Burden of multiple sclerosis on direct, indirect costs and quality of life: National US estimates. Multiple Sclerosis and Related Disorders. 2014; 3(2):227-36. [PMID]
- Kobelt G, Thompson A, Berg J, Gannedahl M, Eriksson J; MSCOI Study Group; European Multiple Sclerosis Platform. New insights into the burden and costs of multiple sclerosis in Europe. Multiple Sclerosis. 2017; 23(8):1123-36. [DOI:10.1177/1352458517694432] [PMID] [PMCID]
- Browne P, Chandraratna D, Angood C, Tremlett H, Baker C, Taylor BV, et al. Atlas of Multiple Sclerosis 2013: A growing global problem with widespread inequity. Neurology. 2014; 83(11):1022-4. [DOI:10.1212/WNL.0000000000000768] [PMID] [PMCID]
- Heydarpour P, Mohammad K, Yekaninejad MS, Elhami SR, Khoshkish S, Sahraian MA. Multiple sclerosis in Tehran, Iran: A joinpoint trend analysis. Multiple Sclerosis. 2014; 20(4):512. [DOI:10.1177/1352458513494496] [PMID]
- Izadi S, Nikseresht AR, Poursadeghfard M, Borhanihaghighi A, Heydari ST. Prevalence and incidence of multiple sclerosis in Fars Province, Southern Iran. Iranian Journal of Medical Sciences. 2015; 40(5):390-5. [PMID]
- Etemadifar M, Sajjadi S, Nasr Z, Firoozeei TS, Abtahi SH, Akbari M, et al. Epidemiology of multiple sclerosis in Iran: A systematic review. European Neurology. 2013; 70(5-6):356-63. [DOI:10.1159/000355140] [PMID]
- Vickers A. Recent advances: Complementary medicine. BMJ. 2000; 321(7262):683-6. [PMID] [PMCID]
- Millstine D, Chen CY, Bauer B. Complementary and integrative medicine in the management of headache. BMJ. 2017; 357:j1805. [DOI:10.1136/bmj.j1805] [PMID]
- Rommer PS, König N, Sühnel A, Zettl UK. Coping behavior in multiple sclerosis-complementary and alternative medicine: A cross-sectional study. CNS Neuroscience & Therapeutics. 2018; 24(9):784-9. [DOI:10.1111/cns.12857] [PMID] [PMCID]
- Masullo L, Papas MA, Cotugna N, Baker S, Mahoney L, Trabulsi J. Complementary and alternative medicine use and nutrient intake among individuals with multiple sclerosis in the United States. Journal of Community Health. 2015; 40(1):153-60. [DOI:10.1007/s10900-014-9913-z] [PMID]
- Heafner JC, Buchanan B. Exploration of why alaskans use complementary medicine: A focus group study. Journal of Holistic Nursing. 2016; 34(2):200-11. [DOI:10.1177/0898010115597809] [PMID]
- Anderson JG, Taylor AG. Use of complementary therapies for cancer symptom management: Results of the 2007 National Health Interview Survey. Journal of Alternative and Complementary Medicine. 2012; 18(3):235-41. [DOI:10.1089/acm.2011.0022] [PMID] [PMCID]
- Mao JJ, Palmer CS, Healy KE, Desai K, Amsterdam J. Complementary and alternative medicine use among cancer survivors: A population-based study. Journal of Cancer Survivorship: Research and Practice. 2011; 5(1):8-17. [DOI:10.1007/s11764-010-0153-7] [PMID] [PMCID]
- Lee RT, Barbo A, Lopez G, Melhem-Bertrandt A, Lin H, Olopade OI, et al. National survey of US oncologists’ knowledge, attitudes, and practice patterns regarding herb and supplement use by patients with cancer. Journal of Clinical Oncology. 2014; 32(36):4095-101. [DOI:10.1200/JCO.2014.55.8676] [PMID] [PMCID]
- König J, Geschwill K, Lang A, Tauchert FK, Hofheinz RD, Kripp M. Use of complementary and alternative medicine in cancer patients: A prospective Questionnaire-based study in an oncological outpatient clinic. Oncology Research and Treatment. 2016; 39(5):260-5. [DOI:10.1159/000446008] [PMID]
- Sirois FM, Jiang L, Upchurch DM. Use and disclosure of Complementary Health Approaches (CHA) in U.S. adults with cardiovascular disease. The American Journal of Cardiology. 2018; 122(1):170-4. [DOI:10.1016/j.amjcard.2018.03.014] [PMID] [PMCID]
- Lindly O, Thorburn S, Zuckerman K. Use and nondisclosure of Complementary Health Approaches among US children with developmental disabilities. Journal of Developmental and Behavioral Pediatrics. 2018; 39(3):217-27. [DOI:10.1097/DBP.0000000000000536] [PMID] [PMCID]
- Payamani F, Nazari AA, Noktehdan H, Ghadiriyan F, Karami K. [Complementary therapy in patients with multiple sclerosis (Persian)]. Iran Journal of Nursing. 2012; 25(77):12-20. http://ijn.iums.ac.ir/article-1-1289-fa.html
- Farhoudi F, Salehi A, Vojoud M, Molavi Vardanjani H. Assessment of the complementary and integrative medicine utilization among patients with multiple sclerosis using a translated and adapted version of the international questionnaire (I-CAM-QP): A cross-sectional study in Southern Iran. Complementary Therapies in Medicine. 2019; 46:47-53. [DOI:10.1016/j.ctim.2019.07.016] [PMID]
- Campbell DG, Turner AP, Williams RM, Hatzakis M Jr, Bowen JD, Rodriquez A, et al. Complementary and alternative medicine use in veterans with multiple sclerosis: Prevalence and demographic associations. Journal of Rehabilitation Research & Development. 2006; 43(1):99-110. [PMID]
- Mousavi S, Mahmoudian A. [Frequency of using complementary and alternative medicine in patients with Type II diabetes in Isfahan in 2013 (Persian)]. Complementary Medicine Journal. 2016; 6(2):1470-9. http://cmja.arakmu.ac.ir/article-1-370-en.html
- Mahmoudian A, Hosseini E. [Using complementary and alternative medicine in multiple sclerosis (Persian)]. Journal of Isfahan Medical School. 2015; 32(320):2501-10. https://www.sid.ir/en/journal/ViewPaper.aspx?ID=444436
- Moradi Lake M, Ramezani M, Ansari H. [Factors influencing the use of herbal remedies/medicinal herbs among the general population in Tehran, Iran (Persian)]. Payesh. 2008; 7(4):313-20. http://payeshjournal.ir/article-1-639-fa.html
- Huybregts E, Betz W, Devroey D. The use of traditional and complementary medicine among patients with multiple sclerosis in Belgium. Journal of Medicine and Life. 2018; 11(2):128-36. [PMID]