مقدمه
در بررسی تاریخ علوم، مکاتب برجسته پزشکی مانند طب سنتی چینی، طب سنتی هند (آئورودا)، طب سنتی ایرانی را میبینیم [
1]. علیرغم اقدامات بسیار ارزنده پزشکی رایج برای درمان بیماریها، متأسفانه نارساییهایی در این طب مشاهده میشود. امروزه اقبال جهانی به طب سنتی و مکمل افزایش یافته است [
2]. یکی از مشخصترین ویژگیهای این مکتب، داشتن دیدگاه فلسفی، سنتی و حکمتمحور آن است که پایه تکامل این علم تجربی بوده است [
3].
در مکتب طب سنتی ایرانی، اصول حفظ سلامت و پیشگیری از بیماری بسیار مورد توجه و در درجه اول اهمیت و اصول درمان در درجه دوم اهمیت قرار دارد [
4]. از دیدگاه طب سنتی ایرانی، سلامت را میتوان عملکرد طبیعی همه اعضای بدن چه از نظر فیزیولوژیکی و چه از لحاظ ادراکی دانست که با ساختار طبیعی تمام بافتها همراه است. یکی دیگر از عوامل مهم تعیینکننده سلامت بدن، حفظ مقدار طبیعی هریک از 4 حالت (اخلاط) است: سودا، صفرا، دم و بلغم. با توجه به نکات ذکرشده میتوان نتیجه گرفت که برای درک مفهوم سلامت و بیماری در طب سنتی ایرانی، باید نظریه مزاج و اخلاط را بهتر درک کرد. [
4 ,5]
مقایسه مبانی طب سنتی ایرانی با طب رایج را در 2 محور کلی میتوان بیان کرد:
1. قوه مدبره بدن یا طبیعت
دیدگاه طب سنتی ایرانی
از دیدگاه طب سنتی ایرانی، انسانها توسط نیرو یا قوهای به نام قوه مدبره بدن مدیریت میشوند که به این قوه، طبیعت یا طبیب درونی یا طبیب اول گویند. [
6] در مبانی مکتب طب سنتی ایرانی بدن انسان از 7 جزء که به آن امور طبیعیه مینامند، تشکیل شده است. [
7] این 7 جزء عبارتاند از: ارکان، امزجه، اخلاط، اعضا، اقوا، ارواح و افعال. این 7 جزء از اجزای تشکیلدهنده طبیعت یا قوه مدبره بدن هستند.
بنابراین در این طب در صورت بیماری یک عضو، طبیب نباید فقط به آن عضو خاص توجه کند، بلکه برای درمان بیماری یک عضو ابتدا باید یک نگاه سیستمیک به کل بدن داشته و با تدابیر عمومی و سپس با تدابیر عضوی مشکل آن اندام را برطرف کند. طب سنتی ایرانی به پیچیدگی بسیار زیاد بدن انسان و اندامهای مختلف آن اعتقاد دارد و تجزیهوتحلیل دقیقی از واکنشهای فیزیکی مختلف در مقیاس بزرگتر ارائه میدهد.
نکته مهم دیگری که طب سنتی ایرانی بر آن پایهها استوار است، عوامل اصلی دخیل در حفظ یا از دست دادن سلامت تحت عنوان 6 اصل اساسی حیات است که مجموعاً جنبههای اصلی سبک زندگی یک فرد را تشکیل میدهد. این عوامل شامل آب و هوا، خوردن و آشامیدن، فعالیت و استراحت، استفراغ و احتباس، خواب و بیداری و واکنشهای روانی و ذهنی است. از دیدگاه این مکتب طبی، «پزشکی» به عنوان دانش حفظ سلامت و درمان بیماری شناخته میشود و اولی بر دومی اولویت دارد [
8].
دیدگاه طب رایج
در طب رایج عقیده بر این است که کل هیچ مزیت مستقل از اجزای خود ندارد و خاصیت آن همان جمع جبری خاصیتهای اجزا است. یا به عبارت دیگر، در طب رایج رویکردی کاملاً مکانیکال به انسان و سلامت وی دارد [
9]. مورد دیگری که باید در طب رایج به آن اشاره کرد، کمتوجهی به بحث روحانی یا بُعد غیرمادی انسانهاست که حتی در صورت توجه داشتن به آن، باز این موضوع را به عوامل مادی مانند سروتونین، اپینفرین، دوپامین و غیره منتسب میکند.
موضوع قابلتوجه دیگر این است که در طب رایج به موضوعاتی مانند سیستم اتونوم و هورونها میپردازند و ارتباط بین اعضای مختلف را از طریق این سیستمها میدانند که کاملاً درست و قابل درک و تشخیص است، اما این ارتباط کاملاً ماشینی و بدون داشتن یک فرماندهی یکپارچه است. در صورتی که طب سنتی ایرانی معتقد به اداره بدن توسط یک سیستم هوشمند بدون اراده به نام طبیعت است که کارهای بدن را اداره میکند و از سیستمهای اتونوم، هورمونال و غیره برای اداره کردن بدن استفاده میکند.
2. تفاوتهای فردی
دیدگاه طب سنتی ایرانی
یکی دیگر از تئوریهایی که مکتب طب سنتی ایرانی بر اساس آن پایهریزی شده، توجه آن به خصوصیات فیزیکی، فیزیولوژیکی و روانی هر انسان است و آن را منحصر به هر فرد دانسته و متناسب با این ویژگیها، تدابیر لازم را برای هر فرد در نظر میگیرد. به این ویژگیها و خصوصیات فردی مشترک که در 9 دسته کلی طبقهبندی میشود، مزاج گویند.
دیدگاه طب رایج
در این مکتب طبی، همگی انسانها شبیه به هم هستند و در صورت ابتلا به بیماری نیاز به داروی مشترک است و داروی تجویزشده برای تمام انسانها در همه مکانها و زمانها مؤثر خواهد بود. این موضوع مورد دقت دانشمندان در دهههای اخیر قرار گرفته است و به تدریج به علت ناتوانی طب رایج در درمان بعضی از بیماریها به مباحثی مانند Individualized Medicine یا Medicine Personalized رسیدهاند. به دنبال این مباحث به تدریج مباحث جدیدی مانند فارماکوژنومیکس پدید آمد، بدین معنا که باید به سمت ساخت داروهایی پیش برویم که با توجه به ژنوم و ژنوتیپ هر فرد طراحی شده باشد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
با توجه به نوع مطالعه نیاز به دریافت کد اخلاق نبوده است.
حامی مالی
این تحقیق هیچ کمک مالی از سازمان های مالی در بخش های عمومی، تجاری یا غیر انتفاعی دریافت نکرد.
مشارکت نویسندگان
همه نویسندگان به طور یکسان در نوشتن این مقاله مشارکت داشتند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.