مقدمه
استروئیدهای آندروژنی آنابولیک مشتقات تولیدشده از هورمون تستوسترون مردانه هستند که برای افزایش وزن و توده بدن و افزایش عملکرد استفاده میشوند [1]. بولدنون، استروئید مشتقشده از تستوسترون است که آثار آنابولیکی قوی دارد و باعث بهبود رشد میشود [2]. سوءاستفاده از استروئیدهای آندروژنی میتواند به آسیب بافتهای حیاتی بدن بینجامد [3]. با این حال اطلاعات اندکی در مورد آثار سوء آنها بر بافتهای مختلف ازجمله کبد وجود دارد. مطالعات نشان داد استروئیدهای آندروژنی آنابولیک بسته به مدت تجویز و دُز مصرفی عوارض جانبی بسیاری دارند؛ به طوریکه استفاده از دُزهای فیزیولوژیکی بالای آنها باعث سمّیت و اختلال عملکرد کبد میشود [4]. کبد بزرگترین غده بدن است و در بسیاری از اعمال متابولیکی ازجمله پروتئینسازی و سمزدایی شرکت دارد [5]. توسون و همکاران نشان دادند مصرف بولدنون سبب تخریب کبد خرگوشها شد [6].
در مطالعات اخیر، شناسایی مکانیسمهای مولکولی نیمرخ حفاظت از آسیب کبدی در پی فعالیت ورزشی مورد توجه قرار گرفته است. شواهد نشان میدهد فعالیت ورزشی با تنظیم مرگ سلولی برنامهریزیشده (آپوپتوز) سلولهای کبدی مرتبط است [7]. آپوپتوز نوعی مرگ سلولی است که سلولهای غیرعملکردی، غیرطبیعی یا آسیبدیده و سلولهای مضر را از بین میبرد؛ با این حال، هنگامیکه بیش از حد زیاد باشد (مثلاً در بیماریهای پاتولوژیک و در زمان استفاده از تستوسترون و مشتقات آن) میتواند تغییرات غیرطبیعی در ساختار و عملکرد کبد ایجاد کند [8].
پروتئینهای خانواده Bcl-2 ازجمله پروتئینهای کلیدی هستند که نقش حیاتی در تنظیم آپوپتوز ایفا میکنند. خانواده Bcl-2 به پروتئینهای ضدآپوپتوز (Bcl-2) و پروتئینهای پروآپوپتیک خانواده Bax طبقهبندی میشود. این پروتئینها در تنظیم مسیر آپوپتوزی میتوکندری نقش حیاتی ایفا میکنند. Bcl-2 یک پروتئین ضدآپوپتوزی است که در مسیر داخلی آپوپتوز نقش دارد و مانع فعالیت کاسپازها میشود. Bax نیز پروتئینی است که با خنثیکردن عمل Bcl-2، آپوپتوز را فعال میکند و تغییرات بافتشناختی معینی ازجمله کاهش یا عدم چسبندگی سلول آپوپتوزی به سلولهای دیگر، قطعهقطعه شدن DNA ژنومی، آزادسازی ریبوزومها و تجزیه سلول به اجسام آپوپتوزی و سلول در حال مرگ را ایجاد میکند. افزایش مقادیر Bax باعث افزایش میزان آپوپتوز و کاهش آن باعث بقای سلول و ترمیم آن میشود [9]. همچنین افزایش مقادیر Bcl-2 در جهت بقا و ترمیم سلول است و آپوپتوز را مهار میکند؛ بنابراین تعادل بین Bax / Bcl-2 یک عامل مهم در تعیین میزان آپوپتوز به شمار میرود.
آثار استروئیدهای آندروژنی آنابولیک به دنبال تمرین تعدیل میشوند. فعالیت ورزشی با کاهش عوامل خطرزا آثار سودمندی روی اندامهای مختلف بدن بهویژه کبد دارد [10]. نتایج مطالعات در مورد تأثیر تمرین بر آپوپتوز، متناقض است؛ به طوری که پس از تمرین، افزایش [11] و کاهش [13 ،12] و عدمتغییر معنیدار [7] آپوپتوز گزارش شده است.
از طرفی، الکارنیتین به عنوان شکل فعال زیستی کارنیتین، یک اسیدآمینه اندوژن شاخهدار غیرضروری است که بهطور طبیعی در عضله اسکلتی و بافتهای قلب، کبد، کلیه و پلاسما وجود دارد [14]. الکارنیتین نقش مهمی در تولید انرژی دارد بهطوریکه اسیدهای چرب آزاد را به داخل میتوکندری منتقل میکند و درنتیجه سوبسترای ترجیحی برای اکسایش سوختوساز را افزایش میدهد [15]. از این جهت، ورزشکاران برای افزایش انتقال اسید چرب آزاد به درون میتوکندری از الکارنیتین به عنوان یک ماده نیروزا در فعالیتهای استقامتی بهره میگیرند [16]. تحقیقات نشان داده الکارنیتین علاوه بر آثار متابولیک شناختهشده، دارای خواص محافظتی در برابر داروهای القاکننده آسیب به بافتهای بدن است و بر فعالیت و تنظیم بیان ژن عوامل آپوپتوزی و ضدآپوپتوز نیز اثر دارد [8].
تجویز طولانیمدت دُز بالای استروئیدهای آندروژنی آنابولیک باعث کاهش مکانیسم محافظت از کبد میشود. عوارض جانبی استروئیدهای آنابولیک بر روی دستگاههای اندامهای مختلف ازجمله آپوپتوز کبدی گزارش شده که ممکن است زندگی هپاتوسیتهای کبدی را به خطر اندازد [17]. بنابراین با توجه به آثار منفی و کنترلنشده استروئیدهای آندروژنی آنابولیک برای بدن و بهویژه تأثیر آنها بر کبد میتوان از طریق مکمّلهای مؤثر از قبیل الکارنیتین به تنظیم سطوح عوامل آپوپتوزی و ضدآپوپتوزی کمک کرد. نتایج تحقیقات در مورد اثر تمرین بر آپوپتوز بافتهای مختلف بدن ضدونقیض است. از طرفی، بر اساس جستوجوهای نویسندگان، در مورد آثار مضر بولدنون بر کبد و مکانیسمهای دفاعی در برابر آپوپتوز کبدی ناشی از بولدنون مطالعات اندکی وجود دارد. همچنین تأثیر استفاده از الکارنیتین بر آپوپتوز کبدی ناشی از استروئیدهای آنابولیک آندروژنی به دنبال فعالیت ورزشی مشخص نیست.
اگرچه سازوکارهای دقیق تأثیر فعالیت ورزشی و مکمّلیاری بر تنظیم مسیر آپوپتوزی بافت کبد بهدرستی مشخص نیست، با این حال فعالیت ورزشی و مکملیاری احتمالاً از طریق کاهش پروتئین پروآپوپتیک Bax و افزایش پروتئین ضدآپوپتیک Bcl-2 میتواند آپوپتوز بافتهای بدن را بهبود دهد؛ بنابراین، سنجش تعامل بین عوامل دخیل در فرایند آپوپتوز و مهار آن در شرایط متفاوت میتواند به یافتن روشی مؤثر در بهبود آپوپتوز بافت کبد کمک کند. بر این اساس، تحقیق حاضر سعی دارد تأثیر یک دوره تمرین استقامتی و مصرف الکارنیتین بر بیان ژن BCL-2 و Bax بافت کبد در موشهای مسمومشده با بولدنون را بررسی کند.
مواد و روشها
این تحقیق تجربی در پژوهشکده علمیکاربردی دامغان انجام شد و جامعه آماری آن 30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با سن 8 تا 12 هفته و وزن اولیه 7/94±195 گرم بود. نمونهها با توجه به شرایط وزنی و سنی به روش هدفدار انتخاب و به صورت تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند. ابتدا نمونههای تمام گروهها به مدت هفت هفته مصرف استروئید با دُز بالا (پنج میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) را شروع کردند. سپس آزمودنیهای گروه کنترل بعد از مصرف استروئید کشته شدند. آزمودنیهای گروه بدون درمان بعد از مصرف اولیه، هیچ مادهای را مصرف نکردند و فعالیتی را نیز انجام ندادند. آزمودنیهای گروه بولدنون مصرف استروئید را ادامه دادند. آزمودنیهای گروه الکارنیتین 100 میلیگرم کارنیتین را به ازای هر کیلوگرم وزن بدن مصرف کردند. گروه کارنیتین + تمرین هوازی، کارنیتین را مصرف کردند و تمرین استقامتی را نیز انجام دادند.
آزمودنیها در قفسههای PVC مخصوص جوندگان که درپوش توری فلزی داشت و کف آنها با تراشههای تمیز چوب پوشانده شده بود قرار گرفتند. دمای اتاق 1/4±22 درجه سانتیگراد و رطوبت آن معادل 65 تا 75 درصد بود. نمونهها طبق چرخه 12 ساعت خوابوبیداری نگهداری و با غذای فشرده و آماده مخصوص موش (ساخت کارخانه خوراک گرگان) و آب تصفیهشده شهری در ظرف PVCآبخوری تغذیه شدند.
داروی بولدنون (با نام تجاری مدتیچ آلمان) با سرنگ انسولین مدرّج و در زمان معین به نمونهها تزریق شد؛ بدینصورت که 5/0 میلیگرم بولدنون به ازای هر 100 گرم وزن بدن هفتهای یکبار در یک روز مشخص رأس ساعت 11 صبح به عضله خلف ران موش بهصورت عمیق تزریق شد. گروه کنترل نیز محلول فیزیولوژیک نرمالسالین یا محلول سدیمکلراید 9 درصد دریافت کردند. گروههای مکمل الکارنیتین و تمرین + الکارنیتین نیز 100 میلیگرم الکارنیتین را به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ دریافت کردند.
پروتکل تمرین هوازی
در پژوهش حاضر از شدت تمرینی متوسط (50 تا 55 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه) و در عین حال کارآمد از لحاظ فیزیولوژیک استفاده شد. بعد از پنج دقیقه گرمکردن با سرعت 0/03 متر در ثانیه (1/8 متر در دقیقه) سرعت نوارگردان هر سه دقیقه یکبار به میزان 1/8 متر در دقیقه افزایش یافت. حداکثر سرعت بیشینه زمانی بود که موشها حداقل 90 ثانیه نتوانند با یک سرعت ثابت بدوند؛ شیب تردمیل صفر درجه بود. رسیدن به سرعت بیشینه با غلظت لاکتات بالاتر از شش میلیمول در لیتر و نسبت تنفسی VCO2 / VO2، معادل 5/1 بود و ارتباط بالایی بین سرعت نوارگردان و VO2max موشها وجود داشت. از این رو میتوان با توجه به سرعت بیشینه دویدن، میزان VO2max موشها را به دست آورد. برنامه تمرین، پنج جلسه در هفته با شدت متوسط 50 تا 55 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه طی شش هفته اجرا شد. سرعت و مدت تمرین نوارگردان بهتدریج افزایش یافت و از 10 متر در دقیقه برای 10 دقیقه در هفته اول، به 10 متر در دقیقه برای 20 دقیقه در هفته دوم، به 14 تا 15 متر در دقیقه برای 20 دقیقه در هفته سوم، به 14 تا 15 متر در دقیقه برای 30 دقیقه در هفته چهارم و به 17 تا 18 متر در دقیقه برای 30 دقیقه در هفته پنجم افزایش یافت [18].
جهت رسیدن سازگاری به حالت یکنواخت، تمام متغیرهای تمرین در هفته پایانی ثابت نگه داشته شد. به منظور تحریک موشها برای دویدن، از محرک صوتی ضربه به دیواره نوارگردان استفاده شد؛ بدین صورت که در جلسات اول از محرک الکتریکی با ولتاژ کم همراه با محرک صوتی استفاده شد و پس از شرطیکردن موشها به اینکه دو محرک همراه با هم وجود داشته باشند، در سایر جلسات به منظور رعایت نکات اخلاقی کار با حیوان آزمایشگاهی، فقط از محرک صوتی استفاده شد [18].
مراحل نمونهگیری بافت و اندازهگیری تغییرات بیان ژن آنزیمها در بافت کبد
در پایان مطالعه، حیوانات به مدت 12 ساعت ناشتا نگه داشته شدند. سپس وزن شدند و برای نمونهگیری با محفظه شیشهای دردار (دسیکاتور) حاوی پنبه آغشته به کلروفرم، محصول شرکت مرک آلمان، بیهوش شدند. پس از گذشت 40 تا 50 ثانیه حیوان در بیهوشی مناسب قرار گرفت و بعد از ثابتکردن او روی تخته جراحی جوندگان، کالبدشکافی شد و بلافاصله بعد از آن بافت کبدش برداشته شد. پس از مداخله متغیرهای مستقل، از بافت کبد کلیه آزمودنیها (پنج گروه) نمونهگیری شد. سپس نمونهها با هم مقایسه شدند.
در این تحقیق، اصول اخلاقی در مورد نحوه کار با حیوانات آزمایشگاهی ازجمله در دسترسبودن آب و غذا، شرایط نگهداری مناسب و عدم اجبار در تمرینات رعایت شد. همه آزمایشها بر اساس خطمشیهای قرارداد هلسینکی اجرا شد. بیان ژن عوامل مدنظر از بافت کبد با تکنیک Real time – PCR اندازهگیری و پس از کمیسازی مقادیر بیان ژن با فرمول ct∆∆-2 تجزیه و تحلیل شد. واکنش PCR با استفاده از (Applied Biosystems) PCR master mix و SYBR Green در دستگاه (Applied Biosystems, Sequence Detection Systems. Foster City, CA) ABI Step One طبق پروتکل شرکت سازنده انجام گرفت. توالی پرایمرهای مورداستفاده در جدول شماره 1 ذکر شده است.
تجزیهوتحلیل آماری
برای اطمینان از طبیعی بودن توزیع متغیرها، از آزمون شاپیرو ویلک استفاده شد. بعد از اینکه طبیعیبودن توزیع دادهها مشخص شد، جهت مقایسه میانگین تغییرات سطح بیان ژن گروهها، از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و برای بررسی تفاوت بین گروهها از آزمون تعقیبی شفه استفاده شد. تمام عملیات آماری پژوهش با نرمافزار SPSS نسخه 23 در سطح معنیداری درصد P<5 درصد انجام شد.
یافتهها
در جدول شماره 2 میانگین و انحراف معیار متغیرها در گروههای مختلف نشان داده شده است. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد میانگین بیان ژن Bcl-2 بافت کبد موشهای نر ویستار در گروههای مختلف، با یکدیگر متفاوت بود (P=0/001). نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد تغییرات بیان ژن Bcl-2 بافت کبد در گروه بولدنون نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری کمتر بود (P=0/001). تغییرات بیان ژن Bcl-2 بافت کبد در گروههای الکارنیتین و تمرین + الکارنیتین نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری بیشتر بود (P=0/001). تغییرات بیان ژن Bcl-2 بافت کبد در گروههای الکارنیتین و تمرین + الکارنیتین نسبت به گروه بولدنون به طور معنیداری بیشتر بود (P=0/001). همچنین تغییرات بیان ژن Bcl-2 بافت کبد در گروه تمرین + الکارنیتین نسبت به گروه الکارنیتین به طور معنیداری بیشتر بود (P=0/001) (تصویر شماره 1).
تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد میانگین بیان ژن Bax بافت کبد موشهای نر ویستار در گروههای مختلف متفاوت بود (P=0/001). نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد تغییرات بیان ژن Bax بافت کبد در گروه بولدنون نسبت به گروه کنترل افزایش معنیدار یافت (P=0/001). تغییرات بیان ژن Bax بافت کبد در گروه تمرین + الکارنیتین و الکارنیتین نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری کمتر بود (P=0/001). تغییرات بیان ژن Bax بافت کبد در گروههای الکارنیتین و تمرین + الکارنیتین نسبت به گروه بولدنون به طور معنیداری کمتر بود (P=0/001). درنهایت، تغییرات بیان ژن Bax بافت کبد در گروه تمرین + الکارنیتین نسبت به گروه الکارنیتین بهطور معنیداری کمتر بود (P=0/001)(تصویر شماره 2).
بحث
در تحقیق حاضر مکمل الکارنیتین همراه با تمرینات هوازی منظم موجب افزایش عامل ضدآپوپتوزی Bcl-2 بافت کبد به دنبال مصرف بولدنون شد. این یافته نشان داد سوءمصرف بولدنون ممکن است به آسیب کبدی منجر شود. مکانیسمهای مولکولیِ آثار نامطلوب استروئیدهای آنابولیک اندروژنیک بر آپوپتوز کبدی بهخوبی بررسی نشده است. گزارش شده است الکارنیتین تجمع چربی در کبد را کاهش میدهد. عملکرد اصلی الکارنیتین تسهیل اکسیداسیون چربی با حمل اسیدهای چرب زنجیره طولانی به میتوکندریهاست؛ یعنی جایی که در آنها بتا اکسیداسیون انجام میشود. از این رو، بیشتر لیپیدهای رژیمی بدن میتوانند با استفاده از کارنیتین به عنوان یک منبع انرژی استفاده شوند [19].
یکی از مکانیسمهای سودمند الکارنیتین بر سمّیت کبدی توانایی تثبیت سیال بودن غشای سلولی با تنظیم مقادیر اسپینوگومیلین است. الکارنیتین دارای آثار محافظتی در برابر داروهای القاکننده آسیب به میتوکندریهاست. علاوه بر این، نشان داده شده که الکارنیتین دارای خواص آنتیاکسیدانی با آثار محافظتی در برابر آسیب رادیکالهای آزاد است [20]. نتایج تحقیق حاضر نیز نشان داد الکارنیتین دارای آثار محافظتی در برابر آپوپتوز ناشی از مصرف بولدنون از طریق افزایش عامل ضدآپوپتوزی Bcl-2 بافت است.
بر اساس برخی مطالعات اخیر، تمرین منجر به افزایش سطوح Bcl-2 میشود [22 ،21] که با یافتههای تحقیق حاضر همخوان است. پروتئینهای خانواده Bcl-2 مهمترین نوع پروتئینها در تنظیم آپوپتوزیس هستند که در تحقیق حاضر در بافت کبد بررسی شدند. حساسیت سلول به آپوپتوز به تعادل و نسبت عوامل پیشآپوپتوزی (Bid و Bax) و ضدآپوپتوزی (Bcl-XL و Bcl-2) بستگی دارد و درحقیقت نسبت متوسط این پروتئینها سرنوشت سلول را تعیین میکند [23]. تمرین ورزشی سبب القای آپوپتوز میشود که یک روند طبیعی برای ازبینبردن سلولهای آسیبدیده است که در آنها واکنشهای التهابی چشمگیری رخ نمیدهد. این روند باعث حصول اطمینان از عملکرد طبیعی بدن میشود [24].
سازوکارهای دقیق فعالیت ورزشی بر تنظیم مسیر آپوپتوزی بافت کبد بهدرستی مشخص نیست، ولی طبق تحقیقات قبلی فعالیت ورزشی میتواند از طریق کاهش پروتئین پروآپوپتیک Bax و افزایش پروتئین ضدآپوپتیک Bcl-2 و درنتیجه مهار آزادسازی سیتوکروم c مانع فعالشدن کاسپاز 9 و درنهایت تنظیم مثبت روند آپوپتوز شود [13]. همچنین مکانیسمهای حفاظت در برابر آپوپتوز به علت پیشگیری ممکن است بهوسیله NF-kB متأثر شوند که این امر مانع از حساسیت به آپوپتوز میشود و میتواند تنظیم افزایشی سلولهای ضدآپوپتوتیک Bcl-2 را تقویت کند [25]. بیان بالای عامل ضدآپوپتوزی Bcl-2 در کاهش آسیب بافت کبد و بهبود عملکرد کبد مؤثر است. با وجود این، نتایج تحقیق حاضر با برخی مطالعات قبلی همخوان نیست [27 ،26].
سئو و همکاران تأثیر فعالیت اختیاری (چرخ دوّار) بر عوامل درگیر در آپوپتوز و کاهش استرس را بررسی کردند. در تحقیق آنان تفاوت معنیداری در سطح بیان کبدی پروتئین شوک گرمایی 70، Bcl-2 وP53 مشاهده نشد [7]. تناقض در این نتایج ممکن است به عواملی مانند کمبودن مدت تمرین در هر جلسه و یا دوره تمرینی و یا سطوح غیرنرمال عوامل تنظیمکننده آپوپتوز در آزمودنیها مربوط باشد. علاوه بر این، نوع آزمودنی و نوع پروتکل تمرین نیز میتواند تناقض موجود در تحقیقات را توجیه کند. در بیشتر تحقیقات یادشده از پروتکل مقاومتی در طرح تحقیق استفاده شده بود.
بر اساس نتایج تحقیق حاضر، مکمل الکارنیتین همراه با تمرینات هوازی منظم موجب کاهش بیان ژن عامل آپوپتوزی Bax بافت کبد به دنبال مصرف بولدنون میشود. کاهش Bax بافت کبد متعاقب تمرینات هوازی منظم، احتمالاً به دلیل کاهش میزان آسیب سلولهای کبدی به دنبال مصرف استروئید است. همچنین تمرینات ورزشی هوازی منظم ظرفیت ضداکسایشی بدن را تقویت میکند که بدین طریق ممکن است آسیب سلولی در سطح سلولهای کبدی را کاهش دهد. برخی مطالعات اخیر نشان دادند تمرین منجر به کاهش معنادار سطوح Bax میشود. این نتیجه با یافتههای لی و همکاران همخوان است [28].
اگرچه مکانیسم فرایند تغییرات Bax به طور واضح مشخص نیست، اما با توجه به اینکه Bcl-2 مانع افزایش Bax میشود [26]، در این مطالعه نیز Bcl-2 در گروههای تجربی افزایش یافت؛ بنابراین به نظر میرسد این افزایش یکی از مکانسیمهای سرکوب Bax بوده باشد. افزایش Bcl-2 با تحکیم دیواره میتوکندری، سرکوب Bax، جلوگیری از رهاسازی سیتوکروم c، تنظیم کلسیم رهاشده از سارکوپلاسمیک و کاهش اثر گونههای اکسیژن فعال ناشی از فعالیت ورزشی، ایمنی سلول را بالا میبرد و از آپوپتوز ناشی از استرس جلوگیری میکند. با توجه به اینکه در پژوهش حاضر از پروتکل ششهفتهای استفاده شد، احتمال دارد سازگاریهای ناشی از تمرین سبب فعالسازی مسیرهای ضدآپوپتوزی شده باشد.
نتایج تحقیق حاضر نشان داد بین نسبت Bax / Bcl2 در دوره پس از تمرینات استقامتی تفاوت معنادار وجود دارد. این نتیجه با یافتههای لی و همکاران همخوانی دارد. نشان داده شده است نسبت Bax / Bcl-2 بهطور معنیداری پس از تمرینات ورزشی به شکل مثبتی تنظیم میشود [28]. درواقع، تعادل بین Bax / Bcl-2 به عنوان یک عامل مهم در تعیین افزایش آپوپتوز به شمار میرود. نسبت Bax / Bcl2 نزدیکترین ارتباط مربوط به تعیین ادامه حیات یا مرگ آپوپتوزی سلولها را دارد [29].
در این مطالعه نسبت Bax / Bcl2 آزمودنیها در دوره پس از مداخله تفاوت معناداری یافت. این نتیجه به این موضوع اشاره دارد که ورزش احتمالاً با تعدیل عوامل القای آپوپتوز داخلی Bax ،P53 و جلوگیری از رهاسازی سیتوکروم c و همچنین سرکوب عوامل خارجی مثل TNF-α و ROS، نسبت Bax /Bcl2 را به نفع حیات سلولها بالا برده است [30] و میتواند اثر محافظتی در ایجاد آپوپتوز داشته باشد. با وجود این، نتایج تحقیق حاضر با یافتههای کولوکمب و همکاران همخوان نیست [31].
همانطور که ملاحظه میشود مطالعات بسیار اندکی در خصوص اثر فعالیت ورزشی روی Bax انجام شده که با توجه به تفاوت اندازهگیریها از بافتهای مختلف و تفاوت در نوع و شدت فعالیت و آزمودنیها و زمان اندازهگیری نتایج ناهمسویی در مورد آن گزارش شده است. تمرین هوازی منظم با شدت متوسط از نقاط قوت تحقیق حاضر بود؛ چراکه این نوع تمرین میتواند پاسخها و سازگاریهای متفاوتی نسبت به برنامههای تمرینی دیگر به همراه داشته باشد. محدودیتهایی نیز در تحقیق حاضر وجود داشت که از جمله آنها میتوان به مطالعه بر روی نمونههای حیوانی اشاره کرد. از دیگر محدودیتهای تحقیق حاضر میتوان به عدم اندازهگیری دیگر عوامل مرتبط با آپوپتوز اشاره کرد. اندازهگیری عوامل استرس اکسایشی نیز میتواند در تبیین و تفسیر بهتر نتایج بهویژه در بافت کبد کمک کند که پیشنهاد میشود در مطالعات آینده بررسی شود.
نتیجهگیری
به طور خلاصه، مکمل الکارنیتین همراه با تمرینات هوازی منظم موجب کاهش عامل آپوپتوز و افزایش عامل ضدآپوپتوزی بافت کبد به دنبال مصرف بولدنون میشود؛ بنابراین، به نظر میرسد مکمل الکارنیتین همراه با تمرینات هوازی منظم احتمالاً میتواند اثر محافظتی در مقابل آپوپتوز ناشی از استروئیدهای آنابولیک آندروژنی داشته باشد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مقاله در کمیته اخلاق دانشگاه فردوسی با شماره 19753/3 تأیید و در دانشگاه آزاد اسلامی واحد آیتاللّه آملی اجرا شد.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایاننامه دوره کارشناسیارشد خانم سمیرا صالحی کیاسری در گروه تربیتبدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آیتاللّه آملی است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی: آسیه عباسی دلویی؛ تحقیق و بررسی: سمیرا صالحی کیاسری؛ ویراستاری و نهاییسازی نوشته: مژگان احمدی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافعی ندارد.
References
Lumia AR, McGinnis MY. Impact of anabolic androgenic steroids on adolescent males. Physiology & Behavior. 2010; 100(3):199-204. [DOI:10.1016/j.physbeh.2010.01.007] [PMID]
Guan F, Uboh CE, Soma LR, You Y, Liu Y, Li X. High‐throughput UHPLC-MS/MS method for the detection, quantification and identification of fifty‐five anabolic and androgenic steroids in equine plasma. Journal of Mass Spectrometry. 2010; 45(11):1270-9. [DOI:10.1002/jms.1816] [PMID]
Velazquez I, Alter BP. Androgens and liver tumors: Fanconi’s anemia and non‐Fanconi’s conditions. American Journal of Hematology. 2004; 77(3):257-67. [DOI:10.1002/ajh.20183] [PMID]
van Amsterdam J, Opperhuizen A, Hartgens F. Adverse health effects of anabolic-androgenic steroids. Regulatory Toxicology and Pharmacology. 2010; 57(1):117-23. [DOI:10.1016/j.yrtph.2010.02.001] [PMID]
Paul D, Paul K. Liver injury and hepatocellular carcinoma: A review. International Journal of Research in Pharmacy and Chemistry. 2012; 2(1):188-96. http://www.ijrpc.com/files/v2i1%20(26).pdf
Tousson E, El-Gerbed MSA, Shleby S. Effects of maturity on histopathological alteration after a growth promoter boldenone injection in rabbits. Journal of American Science. 2011; 7(12):1074-80. https://www.researchgate.net/publication/288901364
Seo H, Park CH, Choi S, Kim W, Jeon BD, Ryu S. Effects of voluntary exercise on apoptosis and cortisol after chronic restraint stress in mice. Journal of Exercise Nutrition & Biochemistry. 2016; 20(3):16-23. [DOI:10.20463/jenb.2016.09.20.3.3] [PMID] [PMCID]
Mutomba MC, Yuan H, Konyavko M, Adachi S, Yokoyama CB, Esser V, et al. Regulation of the activity of caspases by L‐carnitine and palmitoylcarnitine. FEBS Letters. 2000; 478(1-2):19-25. [DOI:10.1016/S0014-5793(00)01817-2]
Phaneuf SC, Leewenburgh. Apoptosis and exercise. Medicine & Science in Sports & Exercice. 2001; 33(3):393-6. [DOI:10.1097/00005768-200103000-00010] [PMID]
Ranjbar K, Matinhomaee H, Azarbayjani MA, Peeri M. [Effect of zizyphus jujube extract and resistance exercise on liver damaging biomarkers in male toxicated by anabolic steroid (Persian)]. Metabolism and Exercise A Bioannual Journal. 2015; 5(1):35-44. https://jme.guilan.ac.ir/article_1693.html
Siagian M, Lousiana, M, Santoso DIS, Endardjo S. Effects of anaerobic exercise and detraining on the caspase-3 expression of rat ventricular cardiomyocyte. Medical Journal of Indonesia. 2015; 24(2):84-90. [DOI:10.13181/mji.v24i2.1220]
Fernandes T, de Castro Magalhães F, do Carmo EC, de Oliveira EM. Aerobic exercise training inhibits skeletal muscular apoptotic signaling mediated by VEGF-VEGR2 in spontaneously hypertensive rats. Revista Brasileira de Medicina do Esporte (Exercise and Sports Sciences). 2012; 18(6):412-8. [DOI:10.1590/S1517-86922012000600014]
Chen KC, Peng CC, Hsieh CL, Peng RY. Exercise ameliorates renal cell apoptosis in chronic kidney disease by intervening in the intrinsic and the extrinsic apoptotic pathways in a rat model. Evidence-Based Complementary and Alternative Medicine. 2013; 2013:368450. [DOI:10.1155/2013/368450] [PMID] [PMCID]
Benvenga S. Effects of L-carnitine on thyroid hormone metabolism and on physical exercise tolerance. Hormone and Metabolic Research. 2005; 37(9):566-71. [DOI:10.1055/s-2005-870424] [PMID]
Rebouche CJ, Paulson DJ. Carnitine metabolism and function in humans. Annual Review of Nutrition. 1986; 6:41-66. [DOI:10.1146/annurev.nu.06.070186.000353] [PMID]
Stephens FB, Constantin‐Teodosiu D, Greenhaff PL. New insights concerning the role of carnitine in the regulation of fuel metabolism in skeletal muscle. The Journal of Physiology. 2007; 581(2):431-44. [DOI:10.1113/jphysiol.2006.125799] [PMID] [PMCID]
Tousson E, El-Moghazy M, Massoud A, El-Atrash A, Sweef O, Akel A. Physiological and biochemical changes after boldenone injection in adult rabbits. Toxicology and Industrial Health. 2016; 32(1):177-82. [DOI:10.1177/0748233713501365] [PMID]
Habibpoor Karimabadi F, Abbassi Daloii A, Abdi A, Ziaolhagh SJ. [Evaluation of ziziphus jujube extract effect during endurance training on cardiac tissue in wistar male rats toxicated by boldenone (Persian)]. Journal of Knowledge & Health in Basic Medical Sciences. 2018; 13(2):42-9. http://knh.shmu.ac.ir/index.php/site/article/view/1936
Cha YS. Effects of L-carnitine on obesity, diabetes, and as an ergogenic aid. Asia Pacific Journal of Clinical Nutrition. 2008; 17 Suppl 1(1):306-8. [PMID]
Kart A, Yapar K, Karapehlivan M, Citil M. The possible protective effect of L‐carnitine on tilmicosin‐induced cardiotoxicity in mice. Journal of Veterinary Medicine Series A. 2007; 54(3):144-6. [DOI:10.1111/j.1439-0442.2007.00897.x] [PMID]
Siu PM, Bryner RW, Martyn JK, Alway SE. Apoptotic adaptations from exercise training in skeletal and cardiac muscles. The FASEB Journal. 2004; 18(10):1150-2. [DOI:10.1096/fj.03-1291fje] [PMID]
Habibi P, Alihemmati AR, Nour Azar AR, Yousefi H, Mortazavi S, Ahmadiasl N. Expression of the Mir-133 and Bcl-2 could be affected by swimming training in the heart of ovariectomized rats. Iranian Journal of Basic Medical Sciences. 2016; 19(4):381-7. [PMID] [PMCID]
Elmore S. Apoptosis: A review of programmed cell death. Toxicologic Pathology. 2007; 35(4):495-516. [DOI:10.1080/01926230701320337] [PMID] [PMCID]
Mooren FC, Blöming D, Lechtermann A, Lerch MM, Völker K. Lymphocyte apoptosis after exhaustive and moderate exercise. Journal of Applied Physiology. 2002; 93(1):147-53. [DOI:10.1152/japplphysiol.01262.2001] [PMID]
Maulik N, Sasaki H, Addya S, Das DK. Regulation of cardiomyocyte apoptosis by redox-sensitive transcription factors. FEBS Letters. 2000; 485(1):7-12. [DOI:10.1016/S0014-5793(00)02174-8]
Jafari A, Pourrazi H, Nikookheslat S, Baradaran B. Effect of exercise training on Bcl-2 and bax gene expression in the rat heart. Gene, Cell and Tissue. 2015; 2(4):e60174. [DOI:10.17795/gct-32833]
Santana ET, Serra AJ, Silva Junior JA, Bocalini DS, Barauna VG, Krieger JE, et al. Aerobic exercise training induces an anti-apoptotic milieu in myocardial tissue. Motriz: Revista de Educação Física. 2014; 20(2):233-8. [DOI:10.1590/S1980-65742014000200015]
Lee SD, Shyu WC, Cheng IS, Kuo CH, Chan YS, Lin YM, et al. Effects of exercise training on cardiac apoptosis in obese rats. Nutrition, Metabolism and Cardiovascular Diseases. 2013; 23(6):566-73. [DOI:10.1016/j.numecd.2011.11.002] [PMID]
Krüger K, Mooren FC. Exercise-induced leukocyte apoptosis. Exercise Immunology Review. 2014; 20:117-34. [PMID]
Deminice R, Rosa FT, Franco GS, Jordao AA, de Freitas EC. Effects of creatine supplementation on oxidative stress and inflammatory markers after repeated-sprint exercise in humans. Nutrition. 2013; 29(9):1127-32. [DOI:10.1016/j.nut.2013.03.003] [PMID]
Colombo R, Siqueira R, Conzatti A, Fernandes TRG, Tavares AMV, da Rosa Araújo AS, et al. Aerobic exercise promotes a decrease in right ventricle apoptotic proteins in experimental cor pulmonale. Journal of Cardiovascular Pharmacology. 2015; 66(3):246-53. [DOI:10.1097/FJC.0000000000000272] [PMID]