پیام خود را بنویسید
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1402 )                   جلد 13 شماره 1 صفحات 59-52 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Nasiri E, Jafari F, Nasiri R. Evaluation of Attitude and Use of Complementary and Alternative Medicine in Doctoral Graduates of Mazandaran University of Medical Science. cmja 2023; 13 (1) :52-59
URL: http://cmja.arakmu.ac.ir/article-1-882-fa.html
نصیری ابراهیم، جعفری فاطمه، نصیری رضا. بررسی نگرش، رضایت مندی و استفاده از طب مکمل و جایگزین در دانش آموختگان دکتری علوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال 1397-1396. فصلنامه طب مکمل. 1402; 13 (1) :52-59

URL: http://cmja.arakmu.ac.ir/article-1-882-fa.html


1- گروه هوشبری و اتاق عمل، دانشکده پیراپزشکی ساری مرکز تحقیقات طب سنتی و مکمل وپژوهشکده اعتیاد ساری، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران ، rezanf2002@yahoo.com
2- گروه تاریخ علوم پزشکی، دانشکده پیراپزشکی ساری، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران
3- گروه اورژانس، بیمارستان 17 شهریور، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، آمل، ایران
متن کامل [PDF 451 kb]   (335 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (685 مشاهده)
متن کامل:   (332 مشاهده)
مقدمه
 
طب مکمل و جایگزین به زمینه‌های درمانی و مراقبتی خیلی گسترده اطلاق می‌شود که بر مبنای درمان‌های رسمی رایج و مدرن نمی‌باشد و با نام های مختلفی مثل طب مکمل و سنتی و یا طب مکمل و جایگزین و یا طب مکمل استفاده می‌شود. طب مکمل شاخه‌های متعددی دارد که مهم‌ترین آن‌ها که برخاسته از فرهنگ بومی و تاریخی ملل می‌باشد در اکثر مطالعات طب مکمل و جایگزین شامل طب سوزنی، ماساژ درمانی، آیوریدا، یوگا، گیاه درمانی، طب سنتی چین، و در پاره‌ای از موارد طب سنتی هندی، طب یونانی و طب سنتی ایرانی می‌باشد که در پاره‌ای از موارد در برخی از این روش‌ها که شواهد لازم علمی داشته باشند به عنوان جایگزین روش‌های طب مدرن قرار می‌گیرند (1-3). برخی مطالعات روش‌های طب مکمل و جایگزین را عموماً درمان‌های غیرعلمی و کم‌اثرمعرفی می‌کنند ولی در شرایط غیر بحرانی و غیر اورژانس مناسب می‌دانند. فراوانی بکارگیری طب مکمل و جایگزین در بعضی از بیماران و شرایط خاص مثل یائسگی به 40 تا 76 درصد می‌رسد و در بعضی از مطالعات میزان مصرفان تا 98 درصد گزارش شد (4). مطالعه‌ای نشان می‌دهد که میزان فراوانی بکار گیری حداقل یکی از روشهای طب مکمل و سنتی در تهران برابر 3/66 درصد در سطح جامعه می‌باشد. در مطالعه طهرانی بنی هاشمی و همکاران طب مکمل و سنتی به انواع روش‌های دعا درمانی، گیاهان دارویی، حجامت، کایروپراکتیک، طب فشاری، هومیوپاتی، یوگا، هیپنوتیزم و آب درمانی و موارد دیگر تعریف شد. آگاهی مشارکت کنندگان در این مطالعه بیشترمربوط به استفاده از داروهای گیاهی (5/94 درصد) بوده است. رضایت از روشهای یوگا درمانی/ مدیتیشن بیشتر بود (5). گرایش به تحقیقات در زمینه طب مکمل، از یک سو مورد توجه متخصصین گروه‌های مرتبط با سلامت قرار دارد تا با تولید شواهد علمی مناسب مبنی بر ایمنی و اثربخشی این روش‌ها برای بیماری‌ها از جمله بیماری‌های نوپدید و مشکلات ناشی از آن و یا حل عوارض متعدد ناشی از روش‌های درمانی جدید ایجاد کنند و از طرف دیگر با توجه با گسترش استقبال عمومی مردم به استفاده از روشهای طب مکمل در پیشگیری یا درمان بیماری‌های مختلف در سراسر جهان، ضرورت توجه به طب مکمل را بطور وسیع‌تری ایجاب می‌کند (6, 7). بطور کلی طب مکمل و جایگزین، به منظور حفظ سلامت، مراقبت و درمان بیماری‌های مختلف در کنار طب مدرن بیش از پیش در سراسر جهان مورد توجه قرار دارد و استفاده از آن در حال افزایش است. سازمان بهداشت جهانی اشاره دارد که برای ترویج و استفاده صحیح از طب مکمل توسط کارکنان ومردم، آموزش و آشنایی متخصصین گروه‌های بهداشت و درمان نیاز می‌باشد (8). مطالعات متعددی در خصوص باورها، آگاهی و میزان استفاده طب مکمل در جهان و همچنین استان‌های مختلف ایران انجام گرفته است و بیشتر این مطالعات در خصوص جوامع عمومی و بیماران مختلف از جمله بیماران سرطانی بود. باعنایت به اینکه متخصصین و پزشکان دانش آموخته جوان در ارتقای سلامت جامعه و روش‌های حفظ سلامت، و پیشگیری یا درمان بیماری‌ها نقش مؤثر و مهمی دارند و جامعه هم به غیر از روش‌های طب نوین از روش‌های متعدد طب مکمل استفاده می‌کنند لذا نگرش و رویکرد دانش آموختگان دکتری که در طی دوران دانشجویی از برنامه آموزشی طب مدرن بهره برده‌اند ولی بخش مهم طب مکمل هم برای ورود به عرصه جامعه جهت مدیریت سلامت مردم با اهمیت خواهد بود (5-8). با توجه به اینکه انواع روش‌های طب مکمل ممکن است طبیعی قلمداد شوند ولی امکان عوارض بالقوه و تداخل پیامدهای آن با روش‌های مراقبتی و درمانی طب مرسوم وجود دارد، ضرورت تعیین نگرش این گروه به طب مکمل بیشتر می‌شود. دانش آموختگان رشته‌ها و گروه‌های پزشکی بلافاصله در جامعه و بطور مستقیم به ارائه خدمات پزشکی می‌پردازند و نقش مهمی در حفظ و ارتقای سلامت مردم دارند و شاید بسیاری از روش‌های طب مکمل در کنار آموزه‌های طب مدرن کمک کننده باشد و یا در مواردی موجب تداخل و یا مشکلاتی در فرایند مراقبتی و درمانی بیماران ایجاد کند. آگاهی از نگرش و عملکرد و تجارب آموزشی آنان در طی دوران دانشجویی دانش آموختگان گروه پزشکی، می‌تواند برای سیاستگذاران برنامه‌های آموزشی که به فکر ارتقای سلامت مردم و جامعه هستند مفید خواهد بود. مطالعات قبلی میزان عدم آگاهی برخی از رشته‌های تخصصی مثل درماتولوژیست ها از طب مکمل را حدود 58 درصد گزارش کرده است و 60 درصد آنان نگرش مثبتی به طب مکمل داشتند و علاقمند بودند که آموزش ببینند. بیش از 62 درصد پزشکان گزارش نمودند که با سئوالات متعددی از سوی بیماران در خصوص استفاده از روش‌های طب مکمل روبرو می‌شدند و آگاهی در این زمینه را به عنوان یک نیاز تلقی کردند. گزارشاتی وجود دارد که تیم مراقبت و درمان علاقمند هستند که از طب مکمل در امور مراقبت و درمان استفاده کنند (9-11). با توجه با جایگاه دانش آموختگان دوره‌های دکترا در رشته‌های داروسازی، پزشکی و دندانپزشکی و متخصصین که آماده خدمت رسانی به جامعه بیماران هستند باورها و عملکرد رفتاری آنان به استفاده از طب مکمل و جایگزین در کنار طب مدرن اهمیت زیادی دارد و برای برای ارتقای سلامت مردم، نگاه جامع آنان به روش‌های متعدد طب مدرن و یا طب مکمل ضروری به نظر می‌رسد.. از آنجائیکه هیچ گونه اطلاعاتی از نگرش، وبکارگیری رفتارهای جامعه پزشگی پیشگفت دردست نیست، هدف این مطالعه تعیین نگرش و میزان استفاده از طب مکمل در دانش آموختگان دکترای عمومی و تخصصی دانشگاه علوم پزشکی مازندران بود
روش کار
این مطالعه به صورت مقطعی - تحلیلی Cross-sectional می‌باشد. این تحقیق بر روی دانش آموختگان دکتری عمومی رشته‌های پزشکی، داروسازی و دندانپزشکی و دکتری تخصصی دردانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال 96-97 انجام شد. معیارهای ورود برای دانشجویان شامل قبولی و پایان دوره دکتری عمومی یا تخصصی که برگ تسویه حساب از دانشکده و امور دانشجویی دانشگاه را داشتندو رضایت جهت مشارکت در تحقیق و تکمیل پرسشنامه‌های تحقیق به صورت خود ایفا، را داشتند. ناقص پر کردن پرسشنامه به عنوان معیار خروج بود. دانش آموختگان بعد از اعلام زمان دانش آموختگی از دانشکده‌های دانشگاه تا مدت شش ماه، می‌توانستند در مطالعه شرکت نمایند.
حجم نمونه بر مبنای مطالعات قبلی با میزان علاقمندی و نگرش مثبت و استفاده از طب مکمل بین 64 تا 90 درصد بر آورد شد (12-15). با عنایت به حداقل میزان نگرش مثبت و آگاهی و بکارگیری از روش‌های طب مکمل به میزان 65 درصددر مطالعات قبلی، حجم نمونه بطور جداگانه برآورد گردید. برای برآورد حجم نمونه با حدود اطمینان 95 درصد، و خطای آلفای 5 درصد، و با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه برای تعیین صفت در یک جامعه، برابر 242 نفر برآورد شد، که با توجه به برآورد حدود بیست درصد احتمال عدم تکمیل پرسشنامه توسط شرکت کنندگان حجم نمونه برابر 290 نفر در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود که با توجه به برآورد نمونه به تعداد 290 نفر و تعداد کلی دانش آموختگان هر رشته، به صورت طبقه‌ای و سهمی به ترتیب برای رشته‌های پزشکی عمومی 35 درصد، داروسازی 30 درصد، دندانپزشکی 23 درصد و دکتری تخصصی 12 درصد از کل نمونه‌های برآورد شده در نظر گرفته شد.. برای جمع آوری داده‌ها، بعد از تنظیم فرم‌های جمع آوری، و اخذ مجوزهای لازم و هماهنگی‌ها، و اخذ رضایت، فرم‌ها در اختیار شرکت کنندگان قرار گرفت. دانش آموختگان بتدریج جهت تسویه حساب در سال 1366-1367 در امور دانشجویی دانشگاه که آخرین مرحله دانش آموختگی آنان بوده است، در صورت رضایت به صورت خود ایفا فرم‌ها را تحویل و تکمیل می‌کردند و بعد از جمع آوری، داده‌ها وارد برنامه نرم افزار SPSS نسخه 21 می‌شد. فرم جمع اوری داده‌ها از سه بخش اطلاعات جمعیت شناختی شامل جنس، سن، وضعیت تأهل، رشته تحصیلی، و هم چنین 23 عبارت نگرشی مرتبط با طب مکمل در طیف پنج حالته لیکرت در سطوح کاملاً موافق، موافق، نه مخالف و نه موافق، مخالف، و کاملاً مخالف در نظر گرفته شد و کاملاً موافق با نمره 5، و کاملاً مخالف برابر نمره 1 در نظر گرفته شد. برای سنجش نگرش از پرسشنامه 23 سوالی در پنج طیف کاملاً موافق تا کاملاً مخالف و با نمره 5 تا 1 برای هر سئوال استفاده شد. سؤالات پرسش نامه با استفاده از منابع و مطالعات قبلی توسط پژوهشگر تنظیم شد (2, 12). برای تعیین روایی صوری پرسشنامه سنجش نگرش دانش آموختگان دکتری پزشکی، به ده نفر از مشارکت کنندگان داده شد با اصلاحات مختصری در ساختارآن تأیید شد. و برای روایی محتوایی به صورت کیفی در اختیار ده نفر از متخصصین و دستیاران طب سنتی و اساتید با تجربه و محقق حیطه طب مکمل رشته‌های پرستاری، پزشکی و پیراپزشکی قرار گرفت و بعد از اصلاحات جزیی مورد تأیید قرار گرفت. برای تأیید پایایی سؤالات نگرشی، در اختیار 14 نفر از مشارکت کنندگان قرار گرفت و همبستگی درونی سؤالات در بخش نگرشی با آلفای کرونباخ برابر 701/0 مورد تأیید قرارگرفت. یافته‌های نگرشی، در پنج حالت خیلی موافق با نمره (115-99) و موافق با نمره (98-80)، نه موافق و نه مخالف با نمره (61 تا 79)، مخالف با نمره (60-42) وخیلی مخالف با نمره (41-23) تحلیل شد. و برای تعیین چک لیست استفاده از روش‌های طب مکمل از چک لیستی متشکل از نام 17 روش طب مکمل معمول و یک سئوال باز که بعد از مطالعه منابع و مشورت متخصصین توسط پژوهشگران تنظیم شد و میزان رضایت استفاده کنندگان از هر یک از روش‌های طب مکمل در چهار سطح خوب، متوسط و کم و بدون تأثیر ارزیابی شد. این چک لیست مکمل روش‌های مختلف طب مکمل بر مبنای مطالعات قبلی (3-5)، و مشاوره با ده نفر از کارشناسان حیطه طب مکمل تنظیم شده بود. یافته‌های این تحقیق با استفاده از آمار توصیفی به صورت فراوانی و درصد فراوانی جهت متغیرهای کیفی و شاخص میانگین و انحراف معیار برای متغیرهای کمی گزارش شد. برای تحلیل متغیرهای کمی از ANOVA و برای متغییرهای کیفی از آزمون کای دو i استفاده شد و سطح معنی داری p<0/05 معنی دار در نظر گرفته شد ا. از نرم افزار SPSS نسخه 21 به منظور تحلیل یافته‌ها استفاده گردید.
یافته‌ها
نتایج نشان داد 276 نفر (%2/95) دانش آموختگان دستیاری، دکتری رشته‌های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی پاسخ دادند.. 8%/4 به دلیل شخصی ادامه ندادند و یا فرم جمع آوری داده‌ها را ناقص تکمیل کردند. تنها 9/10 درصد شرکت کنندگان تجربه آموزشی غیر رسمی کوتاه مدت یک روزه از طب مکمل داشتند. مشخصات جمعیت شناختی در جدول 1 نشان داده شد.
43 نفر (6/15 درصد) دانش آموختگان آ در طی یک ماه گذشته، 58 نفر (21 درصد) در طی یک سال گذشته و 91 نفر (33 درصد) در طول زندگی خود از روش‌های طب مکمل استفاده کرده بودند. نگرش 82 نفر (7/29%) از دانش آموختگان این بود که که اثرات درمانی طب مکمل به دلیل اثر دارونمایی می‌باشد. نگرش 103 نفر (3/37 %) آنان این بود که شواهدی مبنی بر ایمن بودن روش‌های درمانی طب مکمل وجود ندارد. 93 نفر (7/33%) روش‌های طب مکمل را غیر علمی و مبهم می‌دانستند و 87 نفر (6/31 %) مبنای طب مکمل را آنرا از نظر علمی خوب تلقی می‌کردند. 111 نفر (2/40 %) درصد شرکت کنندگان در این مطالعه روش‌های درمانی طب مکمل را نسبت به روش‌های طب رایج کم عارضه تر تلقی می‌کردند. 173 نفر (6/62 %) شرکت کنندگان عقیده داشتند که روش‌های طب مکمل نیاز به شواهد علمی با انجام کارآزمایی بالینی دارد و تنها 30 نفر (8/10 %) نیازی برای تولیدشواهد علمی در استفاده از روش‌های طب مکمل را نمی‌دانستند. 151 نفر (7/54 %) شرکت کنندگان طب مکمل یک تهدید برای سلامت عموم مردم می‌دانستند.

جدول 1. مشخصات جمعیت شناختی 276 نفر از دانش آموختگان دکتری شرکت کننده در این مطالعه
متغیر / طبقات متغیر (درصد) فراوانی
جنس
مرد (9/ 39) 110
زن 01/60 ) 166
رشته
پزشکی (7/33) 93
داروسازی (5/31) 87
دندانپزشکی (4/25) 63
دکتری تخصصی (12) 33
وضعیت تأهل
متأهل (6/24) 68
مجرد (6/75) 208
تجربه آموزشی
نداشتند (1/89) 246
داشتند (9/10) 30
سن
(انحراف معیار) میانگین 9/4 ± 7/27

میانگین نمره نگرش شرکت کنندگان در خصوص روش‌های پیشگیری و درمانی طب مکمل برابر 2/9 ± 73 و حداقل 39 و حداکثر برابر 79 بود. میانه نمره نگرش برابر 74 و حداقل محدوده بین چارکی 67 و حداکثر 79 بود.
یک نفر از شرکت کنندگان با استفاده از روش‌های طب مکمل خیلی مخالف و یک نفر خیلی موافق بود. 66 نفر (. 9/23%) شرکت کنندگان رویکرد خوب به طب مکمل داشتند و موافق یا خیلی موافق بودند. سطح نگرش دانش آموختگان رشته پزشکی، داروسازی و دندانپزشکی در باره روش‌های درمانی طب مکمل در جدول 2 نشان داده شد.

جدول 2. توزیع سطح نگرش دانش آموختگان رشته پزشکی، داروسازی و دندانپزشکی در باره روش‌های درمانی طب مکمل
سطوح نگرشی فراوانی درصد
خیلی ضعیف 1 4/0
ضعیف 22 8
متوسط 187 7/67
خوب 65 5/23
خیلی خوب 1 4/0
جمع 276 100

بالاترین میانگین نمره نگرشی مربوط به لزوم قرار دادن کوریکولوم آموزشی طب مکمل در واحدهای درسی 1/2 ± 4 و نمره ضرورت ادغام طب مکمل با طب رایج جهت افزایش ارتقای سلامت برابر 9/0 ± 8/3 بود و پایین‌ترین نمره نگرشی دانش آموختگان مربوط به این بود که روش‌های طب مکمل از نظر داشتن آزمایش‌ها و شواهد لازم علمی، کافی است که میزان آن 9/0 ± 3/2 بود..
نتایج نشان داد 3/27 درصد از دانش آموختگان حداقل یک تا دوازده باراز روش‌های طب مکمل را در طی یک سال گذشته استفاده کردند که 3/16 درصد حداقل یک یا دو روش طب مکمل، 8/5 درصد 3 یا 4 روش و 4/5 درصد 5 تا 12 روش را استفاده کردند. فراوانی مصرف از روش‌های طب مکمل در جدول 3 نشان داده شد.

 

جدول 3. توزیع فراوانی استفاده از انواع روش‌های طب مکمل در 91 نفر از مصرف کنندگان دکتری علوم پزشکی
نام روش فراوانی درصد فراوانی
طبیعت درمانی 11 4
ماساژ 33 12
- مدیتیشن 16 8/5
طب سوزنی 10 7/3
انرژی درمانی 9 3/3
طب فشاری 7 7/2
آروماتراپی 6 2/2
هیپنوتیزم درمانی 6 2/2
لمس درمانی 6 2/2
هومئوپاتی 6 2/2
طب استئو پاتیک 4 4/1
طب کایرو پراکتیک 4 4/1
آیوریدا 4 4/1
یوگا 4 4/1
درمان ریکی 3 1/1
بیوفیلد تراپی چی گنگ- 2 8/0
جمع
 
ماساژ درمانی به عنوان فراوان‌ترین روش طب مکمل بود که توسط 33 نفر (12 درصد) از دانش آموختگان مورد استفاده قرار گرفت و هم چنین 16 نفر (8/5 درصد) شرکت کنندگان دانش آموخته دکتری گروه پزشکی به منظور پیشگیری یا درمانی از روش میدیتیشن و 10 نفر (% 7/3 درصد) از طب سوزنی استفاده کردند. هم جنین چگونگی رضایت مندی آنان در سطح خوب، متوسط، کم و یا بی تأثیر در جدول 4 نشان داده شد نتایج نشان دادکه بیش از 42 درصد از طب فشاری و 4/39 درصد از ماساژ درمانی رضایت خوبی داشتند. برخی از شرکت کنندگان در این مطالعه از یک تا دوازده روش طب مکمل را استفاده کرده بودند. سطوح رضایت مندی از روش‌های طب مکمل در جدول 4 نشان داده شد.
 

جدول 4. سطوح رضایت مندی در استفاده کنندگان از روش‌های طب مکمل به منظور پیشگیری و درمان در طی یک سال قبل
نام روش میزان رضایت مندی
خوب متوسط کم بی تأثیر
(درصد) تعداد (درصد) تعداد (درصد) تعداد (درصد) تعداد
طبیعت درمانی (4/36)4 (3/27)3 (3/27)3 0
ماساژ (4/39)13 (3/27)9 (3/33) 11 0
- مدیتیشن (5/37)6 (25)4 (5/37)6 0
طب سوزنی (10) 1 (50)5 (30)3 (10) 1
انرژی درمانی (3/33)3 (3/33)3 (3/33)3 0
طب فشاری (8/42)3 (3/14) 1 (6/28) 2 (3/14)1
آروماتراپی (7/16)1 (3/33)2 (50)3 0
هیپنوتیزم درمانی (7/16)1 (7/16)1 (7/66)4 0
لمس درمانی (7/16)1 (50)3 (3/33)2 0
هومئوپاتی (50)3 (7/16)1 (7/16)1 (7/16)1
طب استئو پاتیک 0 (50)2 (25)1 (25)1
طب کایرو پراکتیک 0 (50)2 (50)2 0
آیوریدا (25)1 0 (50)2 (25)1
یوگا (25)1 (25)1 (50)2 0
درمان ریکی 0 0 (7/66)2 (3/33)1
بیوفیلد تراپی چی گنگ- 0 (50)1 (50)1 0
جمع (8/41) 38 (8/41) 38 (5/50)46 (7/7)7


 
براساس سطح نگرش دانش آموختگان در دو حالت مثبت یا منفی با نمره کمتر و برابر یا بیشتر از نمره 71 و تست کای دو Chi 2 نشان داد به ترتیب نمره نگرش دانش آموختگان رشته داروسازی (%5/65)، دندانپزشکی (%1/57)، پزشکی (%8/54)، و دکتری تخصصی (%5/48) بالاتر از 71 بوده است و در واقع نگرش مثبتی به طب مکمل داشتند که آزمون ANOVA تفاوت آماری بین این چهار گروه، گزارش نکرد (303/0 = P).
هم چنین آزمون آنالیز واریانس، نشان داد میانگین نمره نگرشی دانش آموختگان نسبت به طب مکمل به تفکیک رشته تحصیلی، تفاوت آماری معنی دار ندارند (436/0 = P).)
، مهم‌ترین علل استفاده از روش‌های طب مکمل در دانش آموختگان شامل پیشگیری و درمان استرس‌ها، سردرد، کاهش وزن، و دردهای عضلانی گزارش نمودند. از جمله عوارضی که ناشی از بکارگیری روش‌های طب مکمل گزارش نمودند شامل یک مورد پارستزی در اندام و یک مورد عفونت پا متعاقب استفاده از طب سوزنی بوده است.
برای تحلیل با استفاده از آزمون آماری T test، میانگین نمره نگرش دانش آموختگان زن برابر 9/8 ± 8/73 و مردان 6/8 ± 5/71 بود و تفاوت معنی دار بود (032/0 = P). با توجه به آزمون T-student test تفاوتی بین نمره نگرش دانش آموختگان مجرد (7/8 ± 6/72) و متأهل (1/9 ± 8/73) به طب مکمل مشاهده نشد (320/0 = P). نگرش دانش آموختگان برحسب سن در دو گروه تا 29 سال و بیشتر از آن هم تفاوت معنی دار آماری نداشت (160/0 = P). (و به ترتیب در گروه 29 سال و کمتر برابر 6/8 ± 5/72 و برای گروه 30 سال و بیشتر برابر 7/9 ± 4/74 بوده است.
بحث
در مطالعه حاضر، 9/23 درصد شرکت کنندگان نسبت به طب مکمل نگرش مثبت داشتند و 4/8 درصد آنان نگرش منفی داشتند بقیه افراد نه مخالف و نه موافق بودند. 8/10 درصد، روش‌های درمانی طب مکمل را فاقد مستندات علمی همراه با آزمایشات علمی می‌دانستند.. 3/37 درصد روش‌های طب مکمل را از نظر ایمنی فاقد شواهد علمی می‌دانستند. 7/54 درصد شرکت کنندگان روش‌های طب مکمل را تهدیدی برای سلامت عمومی می‌دانستند. از میان هفده روش طب مکمل بررسی شده در این مطالعه، بیشترین روش )12 درصد) مربوط به استفاده ازماساژ درمانی بود و 7/3 درصد از طب سوزنی استفاده می‌کردند. بیش از 30 درصد استفاده کنندگان از روش‌های طب مکمل به ترتیب از هومئوپاتی، ماساژ درمانی، طب فشاری، و طبیعت گردی رضایت خوبی داشتند و افرادی که از روش‌های ریکی، طب سوزنی، طب استئو پاتیک و کایروپراکتیک استفاده کردند راضی نبودند.
  رونالد آ ، در مطالعه خود نظرات 94 دانشجوی سال سوم پزشکی را در مورد مفید بودن 10 روش رایج طب مکمل و جایگزین  را گزارش کردند، ولی 13 درصد موافق و یا کاملاً موافق بودند که درمان‌های مکمل تهدیدی برای سلامت عمومی می‌باشد. 45 درصد معتقد بودند که روش‌های طب مکمل به روشی علمی شناخته شده آزمایش نشده‌اند، و لذا باید در استفاده آن اجتناب شود. 28 درصد اثرات درمان‌های مکمل را نتیجه اثر دارونما می‌دانستند. 89 درصد درمان‌های مکمل را شامل ایده‌ها و روش‌هایی دانستند که طب رایج می‌تواند از آنها بهره‌مند شود (16) این نتایج با مطالعه  حاضر ، تفاوت دارد و احتمالاً مربوط به تفاوت در سطح تحصیلات شرکت کنندگان در دو مطالعه می‌باشد و در واقع مشارکت کنندگان مطالعه حاضر، درجه علمی بالاتری داشتند و پزشکی مبتنی بر شواهد را در فرایند مراقبت و درمان بیشتر مورد توجه قرار می‌دهند.
مطالعه مشابهی توسط سارمن با هدف تعیین نگرش کارکنان مراقبت‌های بهداشتی نسبت به طب مکمل در ترکیه انجام شد. روش‌های حجامت (5/45 درصد)، زالو (9/30 درصد) و ازن تراپی (5/27 درصد) بیشترین روش‌های بود که آگاهی ونگرش مثبت داشتند و کایروپراکتیک (3 درصد) و لارو درمانی (3/5 درصد کمتر ین روش‌های طب مکمل بود که درباره آن‌ها آگاهی و نگرش مثبت داشتند. همچنین مشخص شد که 57.9 درصد از شرکت کنندگان حداقل از یک روش طب مکمل استفاده کردند و 84.4 درصد آن را به دیگران توصیه کردند که نشان از نگرش مثبت آنان به طب مکمل می‌باشد. آن‌ها نتیجه گرفتند که سطح دانش کارکنان مراقبت‌های بهداشتی در مورد طب مکمل کافی بود و اکثریت شرکت کنندگان در مطالعه آن را به افراد دیگر توصیه کرده بودند (17). هر چند در مطالعه حاضر روش‌های توصیه شده طب سنتی ایرانی به عنوان بخش مهمی از طب مکمل اشاره نشد ولی در برخی از انواع روش‌های طب مکمل مثل کایروپراکتیک نتایج تقریباً مشابه بود. هرچند به نظر می‌رسد عدم وجود آگاهی و شناخت برای برخی از روش‌های طب مکمل در هر دو مطالعه وجود دارد.
مطلعه ای توسط اشرف و همکاران به منظور تعیین آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان داروسازی و غیر داروسازی در مورورد طب مکمل انجام دادند و نتیجه گرفتند که 3/58 درصد دانشجویان داروسازی طب مکمل را ا اثربخش و مفید مناسب می‌دانستند در حالیکه 2/50 درصد دانشجویان غیر داروسازی آنرا اثربخش می‌دانستند. هم چنین 1/34 درصد دانشجویان داروسازی در مقابل 6/47 درصد دانشجویان غیر داروسازی عقیده داشتند افرادی که طب مکمل را به کار می‌برند، افراد ساده لوحی هستند. آن‌ها نتیجه گرفتند که علیرغم اینکه دانش و آگاهی دانشجویان داروسازی و غیر داروسازی در مورد طب مکمل و جایگزین ضعیف بود ولی نگرش‌ها و باورهای مثبتی در مورد طب مکمل داشتند. آن‌ها آگاهی دانشجویان در مورد برخی از روش‌های طب مکمل مثل یوگا، دعا درمانی، گیاهان دارویی و ماساژ بهتر بود. همچنین دانشجویان برای ارتقای دانش خود در مورد طب مکمل و جایگزین تمایل داشتند و از قرارگرفتن دور ه آموزشی طب مکمل و جایگزین در برنامه درسی حمایت کردند (18). برخی از یافته‌های این مطالعه همسو با نتایج مطالعه حاضر می‌باشد نگرش به روش‌های ماساژ درمانی، یوگا و هم چنین علاقمندی به فراگیری بیشتر روش‌های طب مکمل و ضرورت قرار دادن دوره آموزشی آن در برنامه درسی دانشجویان با مطالعه حاضر، همسو بود.
دواتی و همکاران در مطالعه خود گزارش کردند 4/81 درصد دانشجویان پزشکی نسبت به طب سنتی و مکمل نگرش متوسطی دارند ولی تمایل به یادگیری در آنها قابل توجـه بود (19). هرچند 9/23 درصد دانش آموختگان در مطالعه حاضرنگرش خوبی به طب مکمل داشتند ولی 7/67 درصد نگرش متوسطی داشتند به نظر می‌رسد علیرغم تفاوت در انواع روش‌های طب مکمل در دو مطالعه، مشابهت نسبی نگرش در این دو مطالعه به طب سنتی و مکمل وجود دارد. در واقع این نگرش مثبت هم در طی دوره دانشجویی و هم بعد از دانش آموختگی نشان دهنده نیاز بالایی جامعه پزشکی به کسب اطلاعات بیشتر در زمینه طب مکمل می‌باشد و شاید معرفی بیشتر روش‌های طب مکمل و انجام تحقیقات بیشتر مبنی بر ایمنی و اثربخشی روش‌های طب مکمل در پیشگیری و درمان برخی از بیماری‌ها توسط جامعه پزشکی به ارتقای سلامت جامعه کمک کند و ممکن است نگرش مثبت به طب مکمل را افزایش دهد.
در مطالعه‌ای توسط بوکولینی و همکاران استفاده از روش هایطب مکمل مانند طب سوزنی، هومیوپاتی، را در برزیل بررسی کردند و شیوع مصرف روش‌های طب مکمل در مردم برابر 4.5 درصد گزارش شد. در مطالعه مذکور، سن بالای 40 سال، زنان، سطوح تحصیلی بالاتر، بیشتر از بقیه از روش‌های هومیوپاتی و طب سوزنی استفاده کردند. تقریباً نیمی از افرادی که استفاده از طب مکمل را گزارش کردند، خارج از سیستم مراقبت بهداشتی این کار را انجام دادند (20). نتایج مطالعه تقریباً مشابه نتایج تحقیق حاضر می‌باشد و علیرغم تفاوت‌های جامعه مورد بررسی در دو تحقیق، میزان بکارگیری از روش‌های طب مکمل مشابه به نظر می‌رسد. بوکولینی و همکاران انواع دیگر ازروش های درمانی طب مکمل را بررسی نکردند ول یافته‌های دو روش طب مکمل ذکر شده فوق، در دو مطالعه مشابه بوده و پانزده روش دیگرطب مکمل که در مطالعه حاضر ما بررسی شد، گزارشی از آن‌ها در مطالعه بوکولینی داده نشد.
در مطالعه‌ای توسط استیل و همکاران گزارش کردند که 1/63 درصد افراد در جامعه عمومی استرالیا، حداقل یکی از روش‌های طب مکمل را استفاده کردند ا بین روش‌های طب مکمل بیشترین مشاوره برای استفاده به ترتیب ماساژدرمانی 20.7 درد، کایروپراکتیک ها 12.6 درصد، یوگا 8.9 درصد و هومیوپاتی (3.4 درصدبود. تقریباً نیمی از پاسخ دهندگان (47.8 درصد) از مکمل‌های غذایی، ویتامین هاو مواد معدنی استفاده کردند، در حالی که 8/15 درصد از تکنیک‌های آرام سازی / مدیتیشن استفاده کردند (21). نتایج این مطالعه از نظر استفاده از ماساژ درمانی به عنوان شایع‌ترین روش طب مکمل مشابه مطالعه حاضر ما می‌باشد اما میزان آن و هم چنین سایر روش‌های طب مکمل در مطالعه ما کمتر می‌باشد که دلایل این اختلاف، احتمالاً مربوط به جامعه مورد پژوهش و تفاوت در سطح تحصیلات و یا تفاوت سنی شرکت کنندگان در دو مطالعه بود. در تحقیق استیل و همکاران جمعیت‌های عمومی جامعه در سنین مختلف بوده‌اند ولی در مطالعه حاضر ما دانش آموختگان جوان دکتری علوم پزشکی بودند و شاید نیاز به استفاده از روش‌های مداخله‌ای برای برطرف کردن مشکلات نداشتند.
در نتایج مطالعه طهرانی و همکاران طب سوزنی 4/0 درصد، هومیوپاتی 5/0 درصد، یوگا درمانی / مدیتیشن 2/1 درصد، هیپنوتیزم 2/0 درصـد، ماساژدرمانی 2/3 درصد، دعا درمانی/ نذر 9/20 درصد، آّب درمـانی 7/۷ درصد، انـرژی درمـانی / ریکـی ۲ درصـد، کایروپراکتیـک 3/0 درصد گزارش شد (5). با توجه به فراوانی بالاتر برخی ازروش های استفاده از طب مکمل در مطالعه حاضر نسبت به مطالعه طهرانی، شاید به دلیل تفاوت در خصوصیات جامعه مورد مطالعه باشد و یا بالا بودن اطلاعات دانش آموختگان دکتری علوم پزشکی در مطالعه حاضر و عــدم آگــاهی عمــوم مــردم از تــأثیرات ایــن روشهــا باشد. به نظـر می‌رسد در صـورت اطلاع رسانی و افزایش آگاهی مردم در مورد روشهای و اثرات آن میزان استفاده مردم بالاتر رود. کااور و همکاران در بیمارستان عمومی مالزی بعد ازیک تحقیق توصیفی گزارش کردند که 4/99 درصد از بیماران از روش‌های طب مکمل رضایت داشتند و 8/91 درصد آنان، تأثیر مثبت استفاده از طب مکمل را بر کنترل بیماری خود اظهار داشتند (22). میزان رضایت مندی مطالعه کااور بیشتر از مطالعه حاضر می‌باشد. یکی از مهمترین دلیل این تفاوت شاید مربوط به این است که فرایند استفاده از روش‌های طب مکمل در گزارش مطالعه کااور نشان از یک سازماندهی مناسب در بیمارستان برای ارائه خدمات طب مکمل دارد ولی در مطالعه حاضر، استفاده از طب مکمل از سازماندهی و برنامه منظمی برخوردار نبود. در ضمن شرکت کنندگان مطالعه کااور، بیماران و مددجویان بودند وشرکت کنندگان مطالعه حاضر پزشکان تازه دانش آموخته رشته‌های دکتری بودند.
محدودیت‌های مطالعه
این مطالعه از نوع توصیفی است، و روابط علیتی مرتبط با نگرش و عملکرد دانش آموختگان دوره‌های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی را در مورد طب مکمل و استفاده از آن را نشان نمی‌دهد و ممکن است در طول زمان تغییر کند، بنابراین، برای توضیح بهتر این رفتارها باید یک مطالعه طولی انجام شود. نتایج این تحقیق نگرش و میزان رضایت مندی دانش آموخته دوره دکتری متعلق به دانشگاه علوم پزشکی مازندران در ارتباط با تعداد خاصی از روش‌های طب مکمل است و تعمیم آن به پزشکان و یا سایر دانشگاه‌های ایران یا جهان باید با احتیاط انجام شود.
نتیجه گیری: حدود 25 درصد دانش آموختگان دکتری به روش‌های طب مکمل نگرش مثبت داشتند. عنایت به ضرورت حل مشکلات مرتبط با سلامت و مسائل مراقبتی و درمانی در ایران و سایر کشورهای جهان و رویکرد گسترده مردم برای استفاده از روش‌های طب مکمل وتداخل احتمالی این روش‌ها با طب رایج وجود دارد. تدوین و گنجاندن برنامه درسی و تحقیقاتی برای آشنایی و بهبود نگرش همه دانشجویان رشته‌های علوم پزشکی نسبت به روش‌های طب مکمل و موارد استفاده آن، توصیه می‌شود.
تقدیر و تشکر
مقاله از طرح مصوب شورای پژوهشی (کد طرح 3014) دانشگاه علوم پزشکی مازندران استخراج شد از حمایت اداری و مالی معاونت تحقیقات و اعضای شورای پژوهشی دانشگاه و شرکت کنندگان در تحقیق تشکر می‌شود.
کد اخلاق IR.MAZUMS.REC.1396.3014
 
References
1.      Kooreman P, Baars EW. Patients whose GP knows complementary medicine tend to have lower costs and live longer. Eur J Health Econ. 2012;13(6):769-776. doi: 10.1007/s10198-011-0330-2 pmid: 21695547
2.      Mirzai V, Saiadi AR, Heydarinasab M. Knowledge and attitude of Rafsanjan physicians about complementary and alternative medicine. Zahedan J Res Med Sci (ZJRMS). 2011;13(6):20-24.
3.      Suganya M, Vikneshan M, Swathy U. Usage of complementary and alternative medicine: A survey among Indian dental professionals. Complement Ther Clin Pract. 2017;26:26-29. doi: 10.1016/j.ctcp.2016.11.005 pmid: 28107845
4.      Paoloni M, Agostini F, Bernasconi S, Bona G, Cisari C, Fioranelli M, et al. Information Survey on the Use of Complementary and Alternative Medicine. Medicina (Kaunas). 2022;58(1). doi: 10.3390/medicina58010125 pmid: 35056433
5.      Tehrani Banihashemi SA, Asgharifard H, Haghdoost AA, Barghmadi M, Mohammadhosseini N. The use of Complementary/Alternative Medicine among the general population in Tehran, Iran. Payesh. 2008;7(4):355-362.
6.      Soleimani R, Jalali MM, Ahmadi R. Attitude of Clinical Medical Students and Residents of Guilan University of Medical Sciences about Complementary and Alternative Medicine. RME. 2013;5(1):13-21. doi: 10.18869/acadpub.rme.5.1.13
7.      Bin YS, Kiat H. Prevalence of dietary supplement use in patients with proven or suspected cardiovascular disease. Evid Based Complement Alternat Med. 2011;2011:632829. doi: 10.1155/2011/632829 pmid: 20981333
8.      Ghanbari MA, Delpasand K, Ghanbari A. Inclusion of Traditional and Complementary Medicine in the United Nations Strategy and the World Health Organization. Tārīkh-I Pizishkī. 2020;11(41):7-22. doi: 10.22037/mhj.v11i41.29427
9.      Loquai C, Dechent D, Garzarolli M, Kaatz M, Kaehler KC, Kurschat P, et al. Use of complementary and alternative medicine: A multicenter cross-sectional study in 1089 melanoma patients. Eur J Cancer. 2017;71:70-79. doi: 10.1016/j.ejca.2016.10.029 pmid: 27984769
10.    Liu TG, Xiong SQ, Yan Y, Zhu H, Yi C. Use of chinese herb medicine in cancer patients: a survey in southwestern china. Evid Based Complement Alternat Med. 2012;2012:769042. doi: 10.1155/2012/769042 pmid: 22997534
11.    AlGhamdi KM, Khurrum H, Asiri Y. The welcoming attitude of dermatologists towards complementary and alternative medicine despite their lack of knowledge and training. Saudi Pharm J. 2017;25(6):838-843. doi: 10.1016/j.jsps.2016.12.005 pmid: 28951667
12.    Adib-Hajbaghery M, Hoseinian M. Knowledge, attitude and practice toward complementary and traditional medicine among Kashan health care staff, 2012. Complement Ther Med. 2014;22(1):126-132. doi: 10.1016/j.ctim.2013.11.009 pmid: 24559827
13.    Johnson P, Priestley J, Johnson R. Survey of complementary and alternative medicine knowledge among health educators in the united states. American J Health Educat. 2008;39(2):66-79. doi: 10.1080/19325037.2008.10599018
14.    Johnson P, Priestley J, Johnson-porter K, Petrillo J. Complementary and alternative medicine: Attitudes and use among health educators in the United states. America J Health Educat. 2010;41(3):167-177. doi: 10.1080/19325037.2010.10598858
15.    Tangkiatkumjai M, Boardman H, Walker DM. Potential factors that influence usage of complementary and alternative medicine worldwide: a systematic review. BMC Complement Med Ther. 2020;20(1):363. doi: 10.1186/s12906-020-03157-2 pmid: 33228697
16.    Chez RA, Jonas WB, Crawford C. A survey of medical students' opinions about complementary and alternative medicine. Am J Obstet Gynecol. 2001;185(3):754-757. doi: 10.1067/mob.2001.117484 pmid: 11568810
17.    Sarmana A, Uzuntarla Y. Attitudes of healthcare workers towards complementary and alternative medicine practices: A cross-sectional study in Turkey. Europe J Integrative Med. 2022;49. doi: 10.1016/j.eujim.2021.102096
18.    Ashraf M, Saeed H, Saleem Z, Rathore HA, Rasool F, Tahir E, et al. A cross-sectional assessment of knowledge, attitudes and self-perceived effectiveness of complementary and alternative medicine among pharmacy and non-pharmacy university students. BMC Complement Altern Med. 2019;19(1):95. doi: 10.1186/s12906-019-2503-y pmid: 31053114
19.    Davati A, Jafari F, Farahani Mashhadi S. Determining Knowledge and Attitude of Tehran Medical University Students on Traditional Medicine. Qom Univ Med Sci J. 2011;5(1):13-18.
20.    de Moraes Mello Boccolini P, Siqueira Boccolini C. Prevalence of complementary and alternative medicine (CAM) use in Brazil. BMC Complement Med Ther. 2020;20(1):51. doi: 10.1186/s12906-020-2842-8 pmid: 32054461
21.    Steel A, McIntyre E, Harnett J, Foley H, Adams J, Sibbritt D, et al. Complementary medicine use in the Australian population: Results of a nationally-representative cross-sectional survey. Sci Rep. 2018;8(1):17325. doi: 10.1038/s41598-018-35508-y pmid: 30470778
22.    Kaur J, Hamajima N, Yamamoto E, Saw YM, Kariya T, Soon GC, et al. Patient satisfaction on the utilization of traditional and complementary medicine services at public hospitals in Malaysia. Complement Ther Med. 2019;42:422-428. doi: 10.1016/j.ctim.2018.12.013 pmid: 30670278

 


 
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: طب سنتی

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله طب مکمل می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Complementary Medicine Journal

Designed & Developed by : Yektaweb