Mousabeygi T, Zare H, Sharifi A, Aliakbari dehkordi M. Comparing the Effectiveness of Cognitive Rehabilitation, Neurofeedback, and Their Simultaneous Use in Emotional Memory and Emotion Regulation in People with Stroke. cmja 2024; 14 (2) :11-21
URL:
http://cmja.arakmu.ac.ir/article-1-992-fa.html
موسی بیگی طیبه، زارع حسین، شریفی علی اکبر، علی اکبری دهکردی مهناز. مقایسه تأثیر توانبخشی شناختی، نوروفیدبک و تلفیق این دو با یکدیگر بر حافظه هیجانی و تنظیم هیجان در افرادِ دچار سکته مغزی. فصلنامه طب مکمل. 1403; 14 (2) :11-21
URL: http://cmja.arakmu.ac.ir/article-1-992-fa.html
1- کاندیدای دکتری روانشناسی، دانشگاه پیامنور، تهران، ایران.
2- استاد، گروه روانشناسی، دانشگاه پیامنور، تهران، ایران. ، h_zare@pnu.ac.ir
3- استادیار، گروه روانشناسی، دانشگاه پیامنور، تهران، ایران.
4- استاد، گروه روانشناسی، دانشگاه پیامنور، تهران، ایران.
متن کامل [PDF 1386 kb]
(378 دریافت)
|
چکیده (HTML) (922 مشاهده)
متن کامل: (364 مشاهده)
ﻣﻘﺪﻣﻪ
حادثه عروقی مغزی یا سکته مغزی یکی از شایعترین و ناتوانکنندهترین بیماریهای نورولوژیک در بالغین است که یک مشکل بزرگ در طب توانبخشی است (1) و دومین علت شایع مرگ در سراسر جهان است (2). سکته مغزی براثرِ مسدود و یا پاره شدن عروق مغزی و اختلال در گردش خون مغزی ایجاد میگردد و موجب بروز علائمی همچون اختلال تکلّم، اختلال حرکتی و اختلال در عملکردهای اجرایی میشود (1). در یک طبقهبندی کلی میتوان انواع سکته مغزی را با توجه به علل آنها به دو نوع ایسکمیک (ترومبوتیک و آمبولیک) که بهدنبال وجود لخته خونی در مسیرهای منتهی به مغز و خونریزیدهنده که بهدنبال ضعیف شدن و پارگی رگهای خونی بهوجود میآید، دستهبندی کرد (3). براساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی، وقوع سکته مغزی در جهان بین 7/2 تا 4/7 مورد در هر هزار نفر است (1). در ایران نیز سالیانه 139 تا 149 نفر از هر 100 هزار نفر دچار سکته مغزی میشوند که بیش از 15 تا 30 درصد دچار ناتوانی میگردند (4).
مطابق با پژوهشهای انجامشده، افراد دچار سکته مغزی نقایص شناختی، رفتاری و هیجانی گوناگونی دارند که ازجمله شناختهشدهترین این نقصها میتوان به نقص در حافظه و پردازش هیجانی اشاره کرد (5). ازطرفی، سکته مغزی به آسیب و اختلال در عملکرد قسمتهای مختلفی از مغز ازجمله قشر پیشپیشانی، لوب آهیانه و آمیگدالا منجر میشود (6) و با توجه به نقش آمیگدالا در تعامل بین هیجان و حافظه و افزایش یا کاهش حافظه درمورد محرّکهای هیجانی (7) میتوان گفت افراد دچار سکته مغزی نقصهایی در حافظه هیجانی نیز نشان میدهند. حافظه هیجانی، سیستم پویا و سازگاری است که ازطریق آن اطلاعات دارای بار هیجانی نگهداری و برای استفاده در زمان حال بازخوانی میشوند (8). حافظه هیجانی در تنظیم هیجان و خُلقوخو نقش دارد(9). نقص حافظه هیجانی در افراد دچار سکته مغزی به اختلال در رمزگردانی، حفظ، دستکاری و بازیابی اطلاعات عاطفی منجر میشود (6). درهمینراستا، کاظمی و همکاران (10) در پژوهشی به نقص بارز عملکرد شناختی و جنبههای مختلف حافظه اشاره داشتهاند.
یکی از مهمترین پیامدهای سکته مغزی، ناتوانی در تنظیم هیجانات مثبت و منفی است (11). درواقع توانایی فهم هیجانات، انگیزهها و افکار دیگران و متعاقباً فهم رفتار آنها در بیمارانِ دچار سکته مغزی، آسیب چشمگیری پیدا میکند (12). تنظیم هیجان به مجموعهای از فعالیتهای مختلف اطلاق میشود که نوع، زمان و چگونگی تجربه و بیان هیجانهای ما را تحتتأثیر قرار میدهند (13). ناتوانی در تنظیم هیجان یکی از مشکلاتی است که افراد دچار سکته مغزی با آن درگیر هستند و بهلحاظ عصبشناختی به فعالیت لوب پیشپیشانی مغز وابسته است (11). ناتوانی در تنظیم هیجان بر بهزیستی بیماران تأثیر میگذارد و ازاینرو در بیماران دچار سکته مغزی علاوهبر تأثیر بر روابط اجتماعی و سلامت روانی، بر پیامد بازتوانی آنها تأثیر قابلتوجه دارد (12). در تأیید این یافتهها، گارسیا رودولف (Garcia‐Rudolph) و همکاران (14) در پژوهشی نشان دادند ناتوانی در تنظیم هیجان ازجمله پیامدهای آسیب مغزی ناشی از سکته مغزی است که به کاهش عملکرد و کیفیت زندگی بیماران مبتلا منجر میشود.
سکته مغزی بهعنوان یکی از ناتوانکنندهترین بیماریهای نورولوژیک بیش از هر عامل دیگر به ناتوانیهای حرکتی، زبانی و شناختی طولانیمدت در افراد منجر میشود. بنابراین باید اقدامات جدّی برای درمان، مراقبت و بازگشت بیمار به وضعیت روحی و جسمانی انجام شود. توانمندسازی (توانبخشی) شناختی و ارتقای عملکرد مغزی یکی از روشهای درمانی است که میتواند قدرت یادگیری، توجه، حافظه و استدلال را در افراد دچار سکته مغزی افزایش دهد و عملکرد فرد را بهبود بخشد (15). توانبخشی یک برنامه هدفمند و پویاست که هدف آن بازگرداندن بیمار به موقعیتی است که در آن تواناییهای باقیمانده خود در هر زمینهای تاحدّامکان حداکثر استفاده را بکند (16). هدفهای اصلی توانبخشی این است که به افراد ناتوان کمک کند به بالاترین سطح بهزیستی دست پیدا کنند؛ مشکلاتشان را در زندگی روزمرّه کاهش دهند و بتوانند به محیطهای مناسب خودشان بازگردند (15). درهمینراستا، همام ذاکری لنگرودی و همکاران (4) در پژوهشی اثربخشی توانبخشی عصب روانشناختی بر حافظه و عملکرد اجرایی افراد مبتلا به سکته مغزی شهر یاسوج را تأیید کردند. علاوهبراین، نی (Nie) و همکاران (17) در پژوهشی اثربخشی توانبخشی شناختی بر مشکلات شناختی بیماران دچار سکته مغزی را تأیید کردند.
در کنار روشهای معمول توانبخشی بیماران دچار سکته مغزی، یک رویکرد نسبتاً جدید برای توانبخشی افراد صدمه مغزی، نوروفیدبک است (18). نوروفیدبک یک فرایند شرطیسازی عاملی است که هدف آن تغییر و نرمالسازی الگوهای EEG بینظم است (19). رویکرد درمانی نوروفیدبک، شکلهای مختلفی برای درمان افراد صدمه مغزی به کار میبرد که شامل افزایش موج بتا با کاهش موج تتا، افزایش SMR با کاهش موج تتا، افزایش موج آلفا با کاهش موج بتا و افزایش موج آلفا با کاهش موج تتاست که متد درمانی بهصورت یککاناله یا دوکاناله یا به صورت آموزش منسجم است (20). در همین راستا، حسنزاده پشنگ و زارع (21)در پژوهشی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای بر بهبود کنترل پاسخ دیداری و حافظه بیماران دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک را نشان دادند. علاوهبراین، ترامبیولی (Trambaiolli) و همکاران (19) در پژوهشی تأثیر نوروفید بک بر مشکلات شناختی و حافظه افراد دچار آسیب مغزی را تأیید کردند.
با توجه به اینکه تقریباً نیمی از افراد مبتلا به سکته مغزی به درمانهای معمول و رایج بهتنهایی جواب نمیدهند و یا دچار عود میشوند و درمانهای دارویی هم که بهدلیل عوارض جانبی و بهعلت ترسی که برخی افراد از عادت کردن به مصرف داروها دارند، بعضاً موردپذیرش قرار نمیگیرند، در بسیاری از موارد درمان ازسوی افراد ناتمام رها میشود. ازاینرو، پیدا کردن درمانهایی مؤثر با عوارض جانبی کمتر و در دسترستر همیشه از دغدغههای درمانگران و بیماران بوده است. ازطرفی با توجه به تأثیر توانبخشی شناختی و نوروفیدبک در کاهش مشکلات شناختی و بهبود حافظه و توجه در بیماران دچار سکته مغزی و این نکته که مسائل توانبخشی افراد مبتلا به سکته مغزی، بهویژه در حیطه شناختی و عصب – روانشناختی، حوزهای نوپا در ایران است و با توجه به رواج روبهگسترش استفاده از درمان مکمّل ضروری بهنظر رسید تا تفاوت اثربخشی توانبخشی شناختی و نوروفیدبک بررسی شود. بنابراین، پژوهش حاضر در نظر دارد نحوه تأثیر تلفیق دو مداخله مذکور را برای رسیدن به نتیجه مطمئنتر بررسی کند. ازطرفی، کاربرد همزمان این دو درمان میتواند هم سرعت درمان را بالا ببرد و هم ازنظر زمان و هزینه مقرونبهصرفه باشد. نتایج این پژوهش میتواند در اختیار مراکز توانبخشی، سازمان بهزیستی و مراکز پژوهشی دیگر قرار گیرد و زمینه تحقیقات بیشتر درزمینه درمانهای مؤثر در کاهش مشکلات بیماران دچار سکته مغزی را فراهم کند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر توانبخشی شناختی، نوروفیدبک و تلفیق این دو با یکدیگر بر حافظه هیجانی و تنظیم هیجان در افراد دچار سکته مغزی انجام شد.
روش ﮐﺎر
این پژوهش برگرفته از رساله دکتری در رشته روانشناسی دانشگاه پیامنور واحد تهران مرکز با کدIRCT20230925059514N1 در سامانه کارآزمائی بالینی ثبت شده است. تمامی شرکتکنندگان با پُر کردن و امضای فرم کتبی رضایتنامه آگاهانه آمادگی خود را از شرکت در تحقیق اعلام کردند و داوطلب شرکت در این پژوهش بودند و این اطمینان به افراد داده شد که تمامی اطلاعات محرمانه هستند و صرفاً برای امور پژوهشی استفاده میشوند. همچنین برای رعایت حریم خصوصی نام و نامخانوادگی افراد در پژوهش ذکر نشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلّیه بیماران دچار سکته مغزی ایسکمیک در بازه سنّی 40 تا 65 سال که در نیمه دوم سال 1401 در بیمارستان امامرضای کرمانشاه پرونده فعال داشتند و تحت درمان بودند، شامل میشد. در تحقیقات آزمایشی برای تعیین کفایت حجم نمونه در تحلیـل آمـاری از روش کوهن (Cohen) استفاده میشود (22). در این مطالعه با در نظر گرفتن سطح آلفـا 05/0 و حجـم اثـر مساوی با 50/0 با توان آزمونی برابر با 76/0، پانزده نفر شرکتکننده برای هـر گـروه انتخاب شدند. نمونه آماری متشکّل از 45 نفر از افراد دچار سکته مغزی بود که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شد. ملاکهای ورود شامل بازه سنّی 40 تا 65 سال، ابتلا به سکته مغزی از نوع ایسکمیک، تشخیص اختلال سکته مغزی ایسکمیک براساس نتایج MRI و CT-Scan، سپری شدن مرحله حاد بیماری و معیارهای خروج شامل وجود ناتوانی کلامی و حرکتی و سایر اشکال ناتوانی مانع از شرکت در جلسات درمانی، مشکل کاهش شنوایی، شرکت در سایر برنامههای مداخله روانشناختی مشابه، سابقه بیماریهای روانپزشکی دیگر و غیبت در بیش از 3 جلسه درمانی بود. کلّیه موارد بالا توسط متخصّصان محترم مغز و اعصاب با انجام معاینات بالینی و بررسی مندرجات پرونده پزشکی بیماران کنترل شد. قرارگیری آزمودنیها در 3 گروه (1- توانبخشی شناختی، 2- نوروفیدبک، 3- تلفیق هر دو درمان) بهصورت تخصیص تصادفی ساده با روش قرعهکشی برای هر گروه به این صورت انجام شد: به هر فرد یک کد تخصیص داده شد و کدها بر روی کارتهایی ثبت شدند. سپس کارتها بهطور اتفاقی انتخاب و در سه گروه 15 تایی قرار گرفتند. قابلذکر است که همه شرکتکنندگان در هر 3 گروه تحت دارودرمانی زیر نظر روانپزشک خود بودند. فرایند نمونهگیری از ابتدای مهرماه تا اوایل آبان 1401 به اجرا درآمد. فرایند پژوهش بهصورت حضوری و بهطور گروهی از اوّل آذرماه 1401 با انجام پیشآزمون پرسشنامه تنظیم هیجان و آزمون حافظه هیجانی برای شرکتکنندگان هر 3 گروه آغاز و به مدت 8 هفته با توجه به پُروتُکلهای مشخصشده برای هر رویکرد درمانی، در هر گروه از آزمودنیها بهصورت گروهی انجام شد و در انتهای دوره درمانی از شرکتکنندگان پسآزمون به عمل آمد و بهمنظور پیگیری بعد از 2 ماه، برای سومین و آخرینبار پرسشنامهها در اختیار آزمودنیها قرار گرفتند. در مدتزمان اجرا و پیگیری ریزشی در بین آزمودنیها اتفاق نیفتاده و هیچکدام دارای ملاکهای خروج از آزمون نشدند. قابلذکر است که گروه سوم ترکیبی از هر دو درمان را در طی 8 جلسه هفتگی دریافت کردند.
پُروتُکل توانبخشی شناختی: برای آموزش توانبخشی شناختی، از بسته آموزشی پاول (Powel) ترجمه دکتر حسین زارع و دکتر شکوفه موسوی (23) در پژوهش حاضر استفاده شد. روایی محتوایی این پُروتُکل درمان توسط چند تن از اساتید و متخصّصان مطلوب گزارش شد و درمان توسط محقّق (نویسنده اوّل) اجرا گردید. جلسات بهصورت گروهی هفتگی برای 8 هفته به اجرا گذاشته شدنئ. خلاصه پُروتُکل توانبخشی شناختی در جدول 1 ارائه شد.
جـهت درمـان نـوروفیدبـک در پـژوهش حاضر از دسـتگاه بیوفیـدبک6 کانالـه Procomp Infiniti دارای EEG Suite ساخت شرکت technology thought کشور کانادا استفاده شد. پس از آشنایی مختصر فرد با کلّیات طرح و طرز کار دستگاه نوروفیدبک، هر آزمودنی 8 بار و هربار به مدت 1 ساعت تحت درمان نوروفیدبک قرار میگیرد. جهت اجرای درمان نوروفیدبک از پُروتُکل تعریفشده توسط Hammond (24) تحتعنوان پُروتُکل تعادلی (کاهش فرکانس 7 -4 هرتز و تقویت فرکانس 18 -15 هرتز در o1,o2 استفاده شد. در ایران شریفی و همکاران (25) از این پُروتُکل برای بهبود حافظه بیماران دچار سکته مغزی استفاده و تأثیر آن را تأیید کردند. گروه آزمایش نوروفیدبک به مدت 60 دقیقه به تمرینات نوروفیدبک پرداختند. بدینمنظور، دو نوع تمرین متفاوت برای جلوگیری از خستگی آزمودنی انتخاب شدند: بازی اوّل بازی گوریل به مدت 30 دقیقه بود و به این شکل اجرا میشد که در آن فرد سعی میکند با تمرکز بر تصویر و تنظیم امواج مغزی خود بهصورت ناهوشیار، توپ را بر روی دستهای گوریل که به شکل حرکت صلیب باز هستند، حرکت دهد و جابهجا کند. بازی دوم، بازی پازل به مدت 30 دقیقه بود که در این بازی نیز فرد با تمرکز بر تصویر و تنظیم امواج مغزیاش بهصورت ناهوشیار، پازل را تکمیل میکرد و زمانیکه تصویر واضح میشد، تصویر نامفهوم بعدی پدیدار میگردید. تنظیمات بازی طوری بود که تقویت امواج بتا و بازداری امواج تتا باعث پیشروی بازی میشد.
بدیهی است که آزمودنی با مشاهده پیشروی بازیها و نیز نمودار ستونی متحرّکی که هر لحظه کیفیت موج مغزی تقویتشده و سرکوبشده
جدول 1: پُروتُکل توانبخشی شناختی
جلسه |
محتوا |
اوّل |
آشنایی با اعضای گروه و اجرای پیشآزمون، تمرین یادآوری فعالیتهای روزمرّه، به خاطر سـپردن ترتیبها، به خاطر سـپردن تصـاویر، قطعهبندی؛ به خاطر سپردن شمارهها و استفاده از وسایل کمکی حافظه |
دوم |
تمرین کلمات نهفته (دو قسـمت)، به ذهن سپردن، تقسیم و تغییر توجه و تمرین چند محرّک پیشین |
سوم |
تمرین مرتبسازی، سؤال های همزمان، فکر کردن فراتر از وضعیت آشکار، پارک سرگرمی |
چهارم |
برنامهریزی برای یک روز تفریحی، پاسـخ به سؤالها، تنظیم سخنرانی یکدقیقهای، بررسی احساسات و عواطف، تشـخیص احسـاسـات، انجام فعالیت |
پنجم |
تمرین افزایش تمرکز (در فهرست کلمات، کلمات با دو ویژگی را پیدا و سپس با علائم زیر خط و ضربدر مشخص کنید) و شمارش از «ها» (در متنی که بلند خوانده میشود، تعداد دفعات تکرار حرف تعریف «را» شمرده شود) |
ششم |
تمرین به ذهن سپردن و تقسیم و تغییر توجه |
هفتم |
تمرین توجه پایدار (تمرین بهبود توانایی فکر کردن بیش از یک چیز در یک زمان) |
هشتم |
مرور تکالیف ارائهشده و اجرای پسآزمون |
را نشان میداد، بازخورد لازم را جهت هدایت امواج مغز خود دریافت میکرد. هربار که توپ مسیر دستهای گوریل (از نوک انگشتان یک دست تا نوک انگشتان دیگر) را طی میکرد و تصویر پازلْ تکمیل و تصویر بعدی نمایان میشد، یک بازخورد شنیداری خوشایند دریافت میکرد.
در پژوهش حاضر برای سنجش تنظیم هیجان، از پرسشنامه تنظیم هیجان گراس استفاده شد. این پرسشنامه در سال 2003 توسط گراس تدوین شد. این پرسشنامه شامل 10 آیـتم است که دو راهبرد کلی تنظـیم هیجـان، یعنـی ارزیـابی مجدّد و سرکوبی را اندازه میگیرد. شش آیـتم بـه ارزیـابی راهبرد ارزبایی مجدّد و 4 آیــتم بــه ارزیابی راهبرد سرکوبی میپردازد. هر آیتم شامل یک طیف لیکـرت 7 درجهای (1: کاملاً مخالفم تـا 7: کـاملاً مـوافقم) اسـت. گراس روایی و پایـایی پرسشنامه بالا را مطلـوب و بـا ضریب همسانی درونی 73/0 و ضریب بازآزمـایی بـرای هر دو راهبرد 69/0 گزارش کرده است (13). در ایران، لطفی و همکاران (1399) آلفـای کرونبـاخ را برای کل پرسشنامه 81/0 و برای دو عامل ارزیابی مجدّد و سرکوبی به ترتیب مقـادیر 79/0 و 68/0 گزارش کردند و نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی پرسشنامه تنظیم رفتاری هیجان به ترتیب 84/0 و 86/0 به دست آمد که نشاندهنده روائی مطلوب پرسش نامه است (26).
برای سنجش حافظه هیجانی، از آزمون حافظه هیجانی کهیل و مکگی استفاده شد. این آزمون در سال 1995 توسط کهیل و مکگی ساخته شده است. این آزمون بهصورت فردی اجرا میشود و شامل 11 اسلاید نمایشی و و سه مرحله است. مرحله اوّل شامل 4 اسلاید است که غیرهیجانی، مرحله دوم شامل 4 اسلاید نمایشی هیجانی و مرحله سوم که مرحله پایانی است، شامل 3 اسلاید خنثی است. قبل از اجرای آزمون به شرکتکنندگان اطلاعاتی درخصوص این آزمون داده میشود. ضریب پایانی این آزمون به روش بازآزمایی در فاصله یک هفته برای مرحله هیجانی 83/0 گزارش شده است (27). در پژوهش طاهریفرد و همکاران (1396) ضریب آلفای کرونباخ این آزمون 82/0 به دست آمد. همچنین، همبستگی این آزمون با مقیاس نارسایی شناختی برادبنت 23/0- گزارش شد که نشاندهنده روائی واگرای این آزمون است (28).
در پژوهش حاضر با توجه به طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری تحلیل دادهها با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحرافمعیار) و آمار استنباطی شامل روش تحلیل واریانس آنوای دوعاملی آمیخته و پیشفرضهای آن شامل آزمونهای کولموگراف اسمیرنوف، امباکس با استفاده از نرمافزار Spss-24 صورت گرفت. همچنین، سطح معناداری آزمونها 05/0 در نظر گرفته شد.
- یﺎﻓﺘﻪﻫﺎ
این مطالعه بر روی 45 نفر شرکتکننده با دامنه سنّی 65-40 سال و میانگین سنّی 6/47 که همگی مرد و متأهّل بودند، انجام شد. مدرک تحصیلی 14 نفر (1/31 درصد) دیپلم و زیردیپلم، 23 نفر (1/51 درصد) کارشناسی، 8 نفر (8/17 درصد) کارشناسیارشد بود.
جدول 2 میانگین و انحراف استاندارد نمرات متغیرهای پژوهش را در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری نشان میدهد.
در ابتدا پیشفرضهای تحلیل واریانس مکرّر بررسی میشود. نتایج بررسی نرمال بودن متغیّرهای پژوهش با آزمون کولموگراف اسمیرنوف نشان میدهد که هیچیک از آمارههای آزمون کولموگراف اسمیرنوف محاسبهشده معنادار نیست (05/0p>). نتایج آزمون لوین در بررسی همگنی واریانسهای متغیّرهای پژوهش نشان داد هیچیک از آمارههای محاسبهشده معنادار نبود (05/0p>). همچنین، نتایج آزمون امباکس حاکیاز این بود که مفروضه همگنی ماتریس واریانس-کوواریانس تأیید شده است (676/0=Sig،776/0=F).
پس از تأیید پیشفرضها، جهت مقایسه تأثیر توانبخشی شناختی و نوروفیدبک با تلفیق این دو درمان بر حافظه هیجانی در افراد دچار سکته مغزی، از تحلیل آنوای دوعاملی آمیخته استفاده شد و نتایج نشان داد تمام آزمونهای چندمتغیّری مربوط به تعامل حافظه هیجانی با عضویت گروهی معنیدار است (05/0>p). نتایج تحلیل اثرات درونگروهی و بینگروهی در جدول 3 خلاصه شده است.
نتایج حاصل از جدول 3 نشان میدهد که تأثیر زمان اندازهگیری بر نمرات حافظه هیجانی معنیدار است (001/0=Sig،215/184=F). با این شرایط میتوان بیان کرد که صرفنظر از گروههای موردمطالعه، بین میانگین نمرات حافظه هیجانی در پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری تفاوت معنیداری وجود دارد. همچنین اثر تعاملی زمان و گروه درمان نیز معنادار است (004/0=Sig،107/4=F) که نتایج آن در جدول 4 گزارش شده است.
جدول 2: میانگین و انحراف استاندارد نمرات متغیّرهای پژوهش در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری
متغیّر |
گروه |
مرحله |
میانگین ± انحرافمعیار |
حافظه هیجانی |
توانبخشی شناختی |
پیشآزمون |
8/0 ± 7/3 |
پسآزمون |
8/0 ± 27/5 |
پیگیری |
8/0 ± 73/5 |
نوروفیدبک |
پیشآزمون |
74/0 ± 13/3 |
پسآزمون |
64/0 ± 47/5 |
پیگیری |
8/0 ± 73/5 |
ترکیبی |
پیشآزمون |
96/0 ± 07/3 |
پسآزمون |
91/0 ± 13/6 |
پیگیری |
63/0 ± 4/7 |
تنظیم هیجان |
توانبخشی شناختی |
پیشآزمون |
53/2 ± 63/28 |
پسآزمون |
64/1 ± 4/33 |
پیگیری |
2 ± 35 |
نوروفیدبک |
پیشآزمون |
24/2 ± 8/28 |
پسآزمون |
29/2 ± 4/34 |
پیگیری |
19/3 ± 2/36 |
ترکیبی |
پیشآزمون |
79/3 ± 87/29 |
پسآزمون |
3 ± 37 |
پیگیری |
07/3 ± 4/40 |
جدول 3: نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرّر برای اثرهای درونگروهی و بینگروهی زمان با نوع درمان برای متغیّر حافظه هیجانی
منبع تغییرات |
مجموع مجذورات |
df |
میانگین مجذورات |
f |
p |
اندازه اثر
η2p |
توان آزمون |
زمان |
793/269 |
2 |
896/134 |
215/184 |
001/0 |
814/0 |
000/1 |
زمان *گروه درمان |
030/12 |
4 |
007/3 |
107/4 |
004/0 |
166/0 |
903/0 |
خطا |
511/61 |
84 |
732/0 |
- |
- |
- |
- |
جدول 4: مقایسههای زوجی برای اثرهای تقابلی درونگروهی و بینگروهی زمان با نوع درمان برای متغیّر حافظه هیجانی
منبع تغییرات |
زمان مداخله |
مجموع مجذورات |
df |
میانگین مجذورات |
f |
p |
اندازه اثر
η2p |
توان آزمون |
زمان |
پیشآزمون- پسآزمون |
800/288 |
1 |
800/288 |
755/206 |
001/0 |
831/0 |
000/1 |
پس آزمون- پیگیری |
222/27 |
1 |
222/27 |
748/14 |
001/0 |
285/0 |
979/0 |
زمان*گروه درمان |
پیشآزمون- پسآزمون |
553/6 |
2 |
267/3 |
739/3 |
007/0 |
131/0 |
789/0 |
پسآزمون- پیگیری |
511/5 |
2 |
756/2 |
695/1 |
196/0 |
075/0 |
337/0 |
خطا |
پیشآزمون- پسآزمون |
667/58 |
42 |
397/1 |
|
|
|
|
پسآزمون- پیگیری |
267/68 |
42 |
625/21 |
|
|
|
|
نتایج جدول 4 نشان میدهد که روند تغییر نمرات بین مراحل پیشآزمون و پسآزمون با توجه به سه گروه معنادار بوده است (007/0=Sig، 339/3=F) که نشاندهنده تفاوت اثربخشی روشهای درمان است. نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که مداخله ترکیبی در مقایسه با توانبخشی شناختی و نوروفیدیک اثربخشی بیشتری دارد، درحالیکه تفاوت معنیداری بین دو روش مداخله توانبخشی شناختی و نوروفیدبک وجود نداشت. با توجه به اندازه اثر 131/0 میتوان گفت مداخله ترکیبی 1/13 درصد از واریانس تغییرات حافظه هیجانی از پیشآزمون به پسآزمون را تبیین میکند.
جهت مقایسه تأثیر توانبخشی شناختی و نوروفیدبک و تلفیق این دو درمان بر تنظیم هیجان در افراد دچار سکته مغزی از تحلیل آنوای دوعاملی آمیخته استفاده شد و نتایج نشان داد تمام آزمونهای چندمتغیّری مربوط به تعامل تنظیم هیجان با عضویت گروهی معنیدار است (05/0>p). نتایج تحلیل اثرات درونگروهی و بینگروهی در جدول 5 خلاصه شده است.
نتایج حاصل از جدول 5 نشان میدهد که تأثیر زمان اندازهگیری بر نمرات تنظیم هیجان معنیدار است (001/0=Sig،907/171=F). با این شرایط میتوان بیان کرد که صرفنظر از گروههای موردمطالعه، بین میانگین نمرات تنظیم هیجان در پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری تفاوت معنیداری وجود ندارد. همچنین، اثر تعاملی زمان و گروه درمان معنادار است (016/0=Sig،958/3=F) که نتایج آن در جدول 6 گزارششده است.
نتایج جدول 6 نشان میدهد که روند تغییر نمرات بین مراحل پیشآزمون و پسآزمون با توجه به گروههای پژوهش معنادار بوده است (023/0=Sig، 833/5=F) که نشاندهنده تفاوت اثربخشی روشهای درمان است. نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که مداخله ترکیبی در مقایسه با توانبخشی شناختی و نوروفیدیک اثربخشی بیشتری دارد، درحالیکه تفاوت معنیداری بین دو روش مداخله توانبخشی شناختی و نوروفیدبک وجود نداشت.
با توجه به اندازه اثر 217/0 میتوان گفت مداخله ترکیبی 7/21 درصد از واریانس تغییرات تنظیم هیجان از پیشآزمون به پسآزمون را تبیین میکند. توان آزمون آماری در این تحلیل 846/0 است که نشاندهنده قدرت بالای آزمون در کشف تفاوتهای معناداری است.
جدول 5: نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرّر برای اثرهای درونگروهی و بینگروهی زمان با نوع درمان برای متغیر تنظیم هیجان
منبع تغییرات |
مجموع مجذورات |
df |
میانگین مجذورات |
f |
p |
اندازه اثر
η2p |
توان آزمون |
زمان |
993/1566 |
2 |
582/1197 |
907/171 |
001/0 |
804/0 |
001/0 |
زمان *گروه درمان |
163/72 |
4 |
575/27 |
958/3 |
016/0 |
159/0 |
767/0 |
خطا |
884/382 |
84 |
966/6 |
- |
- |
- |
- |
جدول 6: مقایسههای زوجی برای اثرهای تقابلی درونگروهی و بینگروهی زمان با نوع درمان برای متغیّر تنظیم هیجان
منبع تغییرات |
زمان مداخله |
مجموع مجذورات |
df |
میانگین مجذورات |
f |
p |
اندازه اثر
η2p |
توان آزمون |
زمان |
پیشآزمون-پس آزمون |
422/1525 |
1 |
422/1525 |
067/128 |
001/0 |
753/0 |
000/1 |
پس آزمون-پیگیری |
200/231 |
1 |
200/231 |
955/91 |
001/0 |
686/0 |
000/1 |
زمان*گروه درمان |
پیشآزمون-پس آزمون |
311/44 |
2 |
156/22 |
860/3 |
008/0 |
128/0 |
786/0 |
پس آزمون-پیگیری |
200/29 |
2 |
600/14 |
807/5 |
006/0 |
217/0 |
846/0 |
خطا |
پیشآزمون-پس آزمون |
267/500 |
42 |
911/11 |
|
|
|
|
پس آزمون-پیگیری |
600/105 |
42 |
514/2 |
|
|
|
|
بحث
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر توانبخشی شناختی، نوروفیدبک و تلفیق این دو با یکدیگر بر حافظه هیجانی و تنظیم هیجـان در افـراد دچـار سکته مغزی انـجام شـد. نتایـج حـاصـل از
تجزیهوتحلیل دادهها نشان داد مداخله ترکیبی در مقایسه با توانبخشی شناختی و نوروفیدبک بر حافظه هیجانی اثربخشی بیشتری دارد و بین دو مداخله توانبخشی شناختی و نوروفیدبک تفاوت معنیدار وجود ندارد. این یافته با یافته پژوهشهای حسنزاده پشنگ و زارع (21)، پریسی (Parisi) و همکاران (29) و وانگ (Wang) و همکاران (30) تاحدودی همسوست.
در تبیین اثر توانبخشی شناختی بر حافظه هیجانی در افراد دچار سکته مغزی میتوان گفت براساس اصل انعطافپذیری مغز، براثرِ مداخله توانبخشی شناختی، تغییرات ساختاری و کنشی در نورونهای مسئول کنشهای شناختی در مغز بیماران ایجاد میشود که این تغییرات براساس فرضیه شکلپذیری مغز انسان میتواند بادوام و پایدار باشد و از این طریق کارکردهای شناختی را ارتقا دهد. درواقع توانبخشی شناختی با تکرار و تمرینهای مربوط به حافظه هیجانی، بهتدریج به مغز آموزش میدهد که تنها بر محرّکهای ورودی هدف تمرکز کند و محرّکهای جانبی را نادیده بگیرد که این توانمندی بهتدریج بر افزایش سرعت پردازش اطلاعات هدف، تأثیری معنادار دارد و شرایط را برای ارتقای ظرفیت حافظه فراهم میکند. درنتیجه بهبود ظرفیت حافظه هیجانی، زمینهساز رمزگردانی اطلاعات خنثی در کنار سایر اطلاعات هیجانی میشود و از رمزگردانی سوگیرانه بخشی از اطلاعات جلوگیری خواهد کرد. درنتیجه، فرد از حافظه هیجانی بالاتری برخوردار خواهد بود (29).
در تبیین اثربخشی نوروفیدبک بر حافظه هیجانی در افراد دچار سکته مغزی میتوان گفت نوروفیدبک روشی برای یادگیری کنترل فعالانه و آگاهانه حالتهای مختلف امواج مغزی است. مبتکران این شیوه ادّعا میکنند با ارائه یک صوت یا تصویر خاص دراِزای دریافت بازخورد از فعالیتهای نورونی مغز، میتوان امواج مغزی را بهسمت فرکانس مطلوب هدایت کرد و الگوی فعالیت مغزی را تغییر داد. درواقع، نوروفیدبک با اصلاح ناقرینگی دامنه آلفـا و بتا در لوب پیشانی (نوروفیدبک امواج بتا را افزایش میدهد و امواج تتا را کم میکند) با بهبـود مؤلّفههای شـناختی درگیر در حافظه هیجانی باعث میشود فرد هشیارتر شود و بتواند توجه خود را افزایش دهد، مدیریت بیشتری بر هیجانات خود داشته باشد و درنتیجه پردازش هیجانی و بهدنبال آن حافظه هیجانی فرد بهبود مییابد (21).
در توجیه اثربخشی بیشتر مداخله ترکیبی در مقایسه با توانبخشی شناختی و نوروفیدبک بر حافظه هیجانی میتوان گفت نوروفیدبک طی فرایندی به مغز خودتنظیمی را آموزش میدهد و به افراد ازطریق شرطیسازی کمک میکند تا واکنشهای روانی سازشیافته و مهارتهای تقویت تمرکز، توجه و حافظه را بهتر کسب کنند. حال درصورتیکه مهارتهای جدید که بهصورت آگاهانه و ناآگاهانه به دست آمدهاند، در طول آموزشی همچون توانبخشی شناختی درونی شوند و براثرِ تکرار و تمرین بهطور خودکار به فعالیتهای روزانه فرد منتقل گردند، مغز بهتر یاد میگیرد چطور خودش را تنظیم و نواقص عملکردی خود را برطرف کند و میزان آگاهی، خودتنظیمی و بازیابی اطلاعات هیجانی نیز بهبود مییابد. بنابراین میتوان گفت بهکارگیری همزمان توانبخشی شناختی و نوروفیدبک اثربخشی بیشتری بر حافظه هیجانی در افراد دچار سکته مغزی دارد.
همچنین نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادهها نشان داد مداخله ترکیبی در مقایسه با توانبخشی شناختی و نوروفیدبک بر تنظیم هیجان اثربخشی بیشتری دارد و بین دو مداخله توانبخشی شناختی و نوروفیدبک تفاوت معنیدار وجود ندارد. این یافته با یافته پژوهشهای ترامبایولی و همکاران (19)، کریلوا (Krylova) و همکاران (31) و یو و همکاران (18) تاحدودی همسوست.
در تبیین اثربخشی توانبخشی شناختی بر تنظیم هیجان در افراد دچار سکته مغزی میتوان گفت توانبخشی شناختی با تمرکز بر ارتقای کارکردهای اجرایی ازجمله کنترل شناختی و بازداری پاسخ به تنظیم هیجانی افراد در زندگی روزمرّه کمک میکند. توانبخشی شناختی از طریق آموزش عملکردهای شناختی و مهارتهای اساسی میتواند تغییراتی در مقادیر مادّه خاکستری و فعالیت سیناپسی به وجود آورد. این ترمیم سیناپسی برای بهبود یادگیری و انجام فعالیتهای شناختی مفید است. بنابراین نکته تلویحی مهم برای بازتوانی این است که تغییرات و دگرگونی در تجربه یک شخص آسیبدیده جریان معیوب شناختی را متأثّر میسازد و این خود باعث بهبود آن میشود. همچنین، آموزش شناختی به شکل سلسلهمراتبی و با درجات مختلف سختی به افراد ارائه میشود. درواقع تسلّط فرد بر انجام تکالیف و طی کردن سلسلهمراتب سختی باعث بهبود و خودتنظیمی و عزّتنفس آنها میشود و بهبود مهارت تنظیم هیجان را بهدنبال خواهد داشت (29).
در تبیین اثربخشی نوروفیدبک بر تنظیم هیجان در افراد دچار سکته مغزی میتوان گفت بیماران دچار سکته مغزی بهوسیله نوروفیدبک قادر به تنظیم فعالیت مغزی در مناطق مختلف مرتبط با تنظیم هیجان ازجمله آمیگدال، اینسولای قدامی و قشر سینگیت قدامی میشوند. تنظیم فعالیت مغز با استفاده از نوروفیدبک ازطریق اتّصال فرونتولیمبیک یا از نواحی مستقل مغز امکانپذیر است (31). ازاینرو، نوروفیدبک بازخوردی را از ساختارهای عمیق مغز مانند اینسولا و آمیگدال فراهم میکند که براساس اصول شرطیسازی عامل و افزایش خودتنظیمی به بهبود توانایی تنظیم هیجان در بیماران منجر میشود. درواقع میتوان گفت نوروفیدبک با تحریک ناحیه پشتی جانبی پریفرونتال (منطقه محوری از مکانیسم شناختی و یکی از مناطق مهمی است که در کنترل شناختی مکانیسمهای هیجانی و پردازش اطلاعات هیجانی دخیل است) و افزایش فعالیت قشری موجب میشود که فرد کنترل بیشتری بر هیجانات خود داشته باشد، موقعیتها را بررسی کند و توانایی تنظیم شناختی هیجان را افزایش دهد (18).
اثربخشی بیشتر مداخله ترکیبی در مقایسه با توانبخشی شناختی و نوروفیدبک بر تنظیم هیجان میتواند بهایندلیل باشد که هم در سطح شناختی (توانبخشی شناختی) و هم در سطح زیستعصبشناسی (نوروفیدبک) در افراد ارزیابی و مداخله صورت گرفته است. درواقع نوروفیدبک با هدف قرار دادن و تحریک درستِ آمیگدال و سایر نواحی زیرقشری مؤثر بر تنظیم هیجان باعث رشد و عدم تباهی مغز، سیناپسها و حتّی شکلگیری سیناپسهای جدید و آغاز فعالیت بهنجار در آنها میشود و در بهبود توانایی تنظیم هیجان تأثیر دارد. حال وقتی این تغییرات سیناپسی با تمرینات توانبخشی که با آموزش عملکردهای شناختی و مهارتهای اساسی و تکرار و مرور تمرینهای بازتوانی تأثیر قابلتوجهی بر بهبود مهارتهای شناختی و هیجانی دارند، دور از ذهن نیست که مهارت تنظیم هیجان در این حالت در مقایسه با اجرای یکی از درمانهای مذکور بهتنهایی بیشتر باشد.
نتیجهگیری
براساس نتایج پژوهش انجامشده، کاربرد همزمان نوروفیدبک و توانبخشی شناختی میتواند مزیّتهای هر دو روش را تقویت کند. درواقع ازطرفی نوروفیدبک با افزایش آگاهی، میزان تواناییهای فرد را جهت خودتنظیمی مجدّد افزایش میدهد و توانبخشی شناختی میزان بهزیستی را بالا میبرد و به فرد برای ماندگاری بیشتر اثرات درمان و بهبود بیشتر عملکرد کمک میکند. بنابراین پیشنهاد میشود از این دو روش درمانی بهعنوان درمان مکمّل و در کنار درمان دارویی برای کاهش مشکلات و ماندگاری اثرات درمان بیماران دچار سکته مغزی استفاده کرد. بااینحال بهزعم یافتههای مهم این پژوهش، از محدودیتهای آن میتوان به محدود بودن نمونهگیری به مردان دچار سکته مغزی در بازه سنّی 40 تا 65 سال بیمارستان امامرضای کرمانشاه اشاره کرد که تعمیم دادهها را با محدودیتهای مواجه میکند. بنابراین، پیشنهاد میشود پژوهش در سایر گروههای سنّی و جوامع آماری با ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت نیز صورت گیرد و نتایج حاصل با نتایج تحقیق حاضر مقایسه شود. همچنین، تنها ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه بوده است که جنبه خودگزارشی دارد. بنابراین افراد با تمایل خود به گویهها پاسخ میدهند که ممکن است در نحوه پاسخدهی آنان سوگیری درجهت مطلوبنمایی یا بدنمایی وجود داشته باشد و این امر میتواند بر نتایج پژوهش تأثیر داشته باشد. در راستای این محدودیتها پیشنهاد میشود که در پژوهشهای بعدی علاوهبر پرسشنامه، از سایر شیوههای جمعآوری اطلاعات همچون مصاحبه بالینی نیز استفاده گردد و پژوهشهای بعدی بر تعداد نمونه بیشتری انجام شود.
- ﺗﺸﮑﺮ و ﻗﺪرداﻧﯽ
این مقاله برگرفته از رساله دکتری نویسنده اوّل از دانشگاه پیامنور تهران است. پژوهش حاضر با کد IRCT20230925059514NI در سامانه کارآزمایی بالینی ثبت شده است. از ریاست و پرسنل محترم بیمارستان امامرضا و کلّیه بیماران عزیزی که در این پژوهش شرکت داشتند، کمال تشکّر و قدردانی را داریم..
- حامی مالی
- این تحقیق هیچگونه کمک مالی از سازمانهای مالی در بخشهای عمومی، تجاری یا غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
- سهم نویسندگان
- هـمه نویسندگان در مفهومسـازی و نگارش مقاله سهیم بـودند. هـمه نـویسندگان محتوای مقاله را تأیید کردند و درمورد تمام جنبههای کـار توافق داشتند.
- تضاد منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله هیچگونه تعارض منافع ندارد.
- Tu W-J, Zhao Z, Yin P, Cao L, Zeng J, Chen H, et al. Estimated burden of stroke in China in 2020. JAMA network open. 2023;6(3):e231455-e. doi:10.1001/jamane
tworkopen.2023.1455 pmid: 36862407
- Xu Y, Li K, Zhao Y, Zhou L, Liu Y, Zhao J. Role of ferroptosis in stroke. Cell Mol Neurobiol.2022; 43:205–22. doi: 10.1007/s10571-022-01196-6 pmid: 35102454
- Campbell BC, De Silva DA, Macleod MR, Coutts SB, Schwamm LH, Davis SM, et al. Ischaemic stroke. Nat Rev Dis Primers. 2019;5(1):70. doi: 10.1038/s41572-019-0118-8 pmid: 31601801
- Homam Zakeri Langarudi A, Naziri G, Mohammadi M, Davoodi A. The Effect of Neuropsychological Rehabilitation on Memory and Mood Management in Individuals with Stroke. Armaghane Danesh. 2023;28(2):
189-204. doi: 10.52547/armaghanj.28.2.2
- Dall JO, Wang Y-m, Cai X-l, Chan RC, Sørensen TA. Visual short-term memory and attention: An investigation of familiarity and stroke count in Chinese characters. J Exp Psychol Learn Mem Cogn. 2021;47(2):282-94. doi: 10.1037/xlm0000950 pmid: 32881562
- Rivella C, Viterbori P. Executive function following pediatric stroke. A systematic review. Child Neuropsychology. 2021;27(2):209-31. doi: 10.1080/092970
49.2020.1820472 pmid: 32969322
- Taherifard M, Mikaeili N. The effectiveness of cognition-based mindfulness therapy on social anxiety, resilience and emotion regulation in women victims of domestic violence. Thoughts and Behavior in Clinical Psychology. 2019;14(51):17-26.
- Klune CB, Jin B, DeNardo LA. Linking mPFC circuit maturation to the developmental regulation of emotional memory and cognitive flexibility. Elife. 2021;10:e64567. doi:10.7554/eLife.64567
- Nieto I, Koster EH, Everaert J. The role of emotional memory in reappraising negative self-referent thoughts.
(Persian). Cogn Ther Res. 2021;45:1-9. doi:10.1007/s10
608-021-10216-6
- Kazemi Z, Mehryar A, Javidi H, Rezaee A. Effect of Cognitive-emotional Rehabilitation on Cognitive Function and Memory of Patients With Traumatic Brain Injury. SJRM. 2023;11(6):964-77. doi: 10.32598/SJRM.11.6.9
- Bediako GOB. Suicidal Ideations and Emotional Regulation as Predictors of Involvement in Post Stroke Rehabilitation: University of Cape Coast. 2021.
- Agustin US. The Relationship Between Emotional Regulation and Social Support with Resilience in Families of Post-Stroke Patients at Waluyo Jati Hospital: Universitas 17 Agustus 1945 Surabaya. 2022.
- Gross JJ, John OP. Individual differences in two emotion regulation processes: implications for affect, relationships, and well-being. J Pers Soc Psychol. 2003;
85(2):348. doi: 10.1037/0022-3514.85.2.348 pmid 12916575
- Garcia‐Rudolph A, Sauri J, Garcia‐Molina A, Cegarra B, Opisso E, Tormos JM, et al. The impact of coronavirus disease 2019 on emotional and behavioral stress of informal family caregivers of individuals with stroke or traumatic brain injury at chronic phase living in a Mediterranean setting. Brain Behav. 2022;12(1):e2440. doi: 10.1002/brb3.2440 pmid: 34910375
- Rezvani S, Sharifi A, Zare H. The effectiveness of cognitive rehabilitation on improving working memory of adolescents with brain injury.(Persian).CPJ. 2021;9(2):1-15.
- Mingming Y, Bolun Z, Zhijian L, Yingli W, Lanshu Z. Effectiveness of computer-based training on post-stroke cognitive rehabilitation: A systematic review and meta-analysis. Neuropsychol Rehabil. 2022;32(3):481-97. doi: 10.1080/09602
011.2020.1831555 pmid: 33092475
- Nie P, Liu F, Lin S, Guo J, Chen X, Chen S, et al. The effects of computer‐assisted cognitive rehabilitation on cognitive impairment after stroke: A systematic review and meta‐analysis. J Clin Nurs. 2022;31(9-10):1136-48. doi: 10.1111/jocn.16030 pmid: 34459041
- Yoo IG. Electroencephalogram-based neurofeedback training in persons with stroke: A scoping review in occupational therapy. NeuroRehabilitation. 2021;48(1):9-18. doi: 10.3233/
NRE-201579 pmid: 33386824
- Trambaiolli LR, Kohl SH, Linden DE, Mehler DM. Neurofeedback training in major depressive disorder: a systematic review of clinical efficacy, study quality and reporting practices. Neuroscience & Biobehavioral Reviews. 2021;
125:33-56. doi: 10.1016/j.neubiorev.2021.02.015
- Marins T, Tovar-Moll F. Using neurofeedback to induce and explore brain plasticity. Trends Neurosci. 2022;45(6):415-416. doi: 10.1016/j.tins.2022.03.009 pmid: 35428528
- Hasanzadeh S, Zare H. The Effectiveness of Transcranial Direct Current Stimulation on Improving in Visual Response Control and Memory Among Patients with Ischemic Stroke. Social Cognition. 2022;11(21):17-33. doi: 10.30473/sc.2022.65
264.2791
- Cohen L, Manion L, Morrison K. Research methods in education: routledge. 2002. doi: 10.4324/9780203224342
- Powel, T. The Brain Injury Workbook: Exercises for Cognitive Rehabilitation 1st Edition.2009.
- Hammond DC. What is neurofeedback? Journal of neurotherapy. 2007;10(4):25-36. doi: 10.1300/J184v10n04_04
- Sharifi M, Etemadi O. The Effect of Group Schema Therapy on Eating Disorder, s Beliefs and Shame in Girl Adolecents with Anorexia Nervosa in Isfahan.(Persian). Avicenna J Neuro Psycho Physiology. 2012;7(27):81-98. doi:10.32592/ajnpp.2020.7.1.103
- Lotfi M, Shiasy Y, Amini M, Mansori K, Hamzezade S, Salehi A et al. Investigating Psychometric Properties of Interpersonal Emotion Regulation Questionnaire (IERQ) in University Students.(Persian). J Mazandaran Univ Med Sci. 2020; 30(185):
74-85
- Dolan MC, Fullam R. Emotional memory and psychopathic traits in conduct disordered adolescents. Pers Individ Dif. 2010;48(3):327-31. doi: 10.1016/j.paid.2009.10.029
- Taherifard M, Abolghasemi A, Kiamarsi A. Comparison of Emotional Memory, Decision-Making and Interpersonal Reactivity in Student with Conduct Disorder and Normal. Journal of Psychological Studies. 2017;
13(2):43-58. doi: 10.22051/psy.2017.14532.1369
- Parisi A, Bellinzona F, Di Lernia D, Repetto C, De Gaspari S, Brizzi G, et al. Efficacy of Multisensory Technology in Post-Stroke Cognitive Rehabilitation: A Systematic Review. J Clin Med. 2022;11(21):6324. doi: 10.3390/jcm11216324
- Wang Y, Li F, He M-J, Chen S-J. The effects and mechanisms of transcranial ultrasound stimulation combined with cognitive rehabilitation on post-stroke cognitive impairment. Neurol Sci. 2022;43(7):4315-21. doi: 10.1007/s10072-022-05
906-2 pmid: 35141805
- Krylova M, Skouras S, Razi A, Nicholson AA, Karner A, Steyrl D, et al. Progressive modulation of resting-state brain activity during neurofeedback of positive-social emotion regulation networks. Sci Rep. 2021;11(1):23363. doi: 10.1038/
s41598-021-02079-4
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
سایر موارد