1- دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ علوم پزشکی، مرکزتحقیقات طب سنتی و مکمل، گروه تاریخ پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اراک، اراک، ایران
2- دانشیار طب سنتی، مرکزتحقیقات طب سنتی و مکمل، دانشگاه علوم پزشکی اراک، اراک، ایران. ، seiedalatifi@yahoo.com
3- استادیار تاریخ علوم پزشکی، مرکزتحقیقات طب سنتی و مکمل، دانشگاه علوم پزشکی اراک، اراک، ایران.
چکیده: (136 مشاهده)
قاعدگی، بهعنوان یکی از مهمترین چرخههای فیزیولوژیک زنان، در تمدنهای باستانی نه فقط بهعنوان فرایندی زیستی، بلکه با ابعاد معنوی، اجتماعی، و پزشکی مورد توجه قرار گرفته است. در میانرودان باستان، خون قاعدگی نمادی از زندگی و باروری و گاهی مرتبط با نیروهای ماورایی بوده و برای درمان اختلالات از داروهای گیاهی و مناسک مذهبی به کار میرفت. در هند باستان، متون آیورودایی قاعدگی (آرتاوا) را مقدس و شاخص سلامت زنان میدانستند و ویژگیهای آن براساس تعادل سه دوشا (واتا، پیتا، کافا) تشریح میشد و درمانها شامل رژیم غذایی، گیاهان دارویی، و روشهای روغنی و حرارتی بود. طب سنتی چین، قاعدگی را نشانگر تعادل انرژی و جریان کی (Qi) میدانست و اختلالات آن ناشی از عدم تعادل یین (Yin) و یانگ (Yang) تلقی میشد؛ درمانها شامل گیاهان دارویی، طب سوزنی، و اصلاح سبک زندگی بود. در ایران باستان، متون پهلوی و زرتشتی مانند بندهشن چرخه قاعدگی را به سه مرحلۀ پیشآبست، آبست، و دشتان تقسیم کردهاند و به زمان باروری، تأثیر ترتیب نطفهها بر جنسیت جنین، و پرهیزهای دوران قاعدگی اشاره دارند. این مطالعات نشان میدهد نگرش تمدنهای باستانی به قاعدگی، ترکیبی از درک فیزیولوژیک، درمانهای سنتی، و ابعاد فرهنگی و معنوی بوده است و دانش ایرانیان باستان درزمینۀ فیزیولوژی تولیدمثل از دقت و نظاممندی قابل توجهی برخوردار بوده است.
نوع مطالعه:
مروری |
موضوع مقاله:
طب سنتی